عیسی مسیح بعد از برخاستن از مردگان چهل روز را با شاگردانش گذراند و بعد به آسمان صعود نمود. (لوقا ۲۴:۵۱ و اعمال رسولان ۱:۹) طبق تقویم مسیحی تاریخ این حادثه مثل روز عید قیام، سال به سال عوض میشود ولی همیشه چهل روز بعد از یکشنبۀ عید قیام است و به روز پنجشنبه میافتد. ده روز بعد از صعود، همانطوری که مسیح وعده داده بود، روز پنطیکاست فرا رسید و روحالقدس نازل شد (اعمال رسولان ۲:۱-۴).
عبارت «تمام شد» در کتاب مکاشفه نیز دو بار آمده است، منتهی با توجه به متن کاملاً پیداست که این تمام شدن مربوط به زمان آینده است
و اما جنبۀ دیگرِ کارِ تمام نشدۀ خدا در کتاب مکاشفه را میتوان در قالب این آیه شاهد بود: «پس از آن نظر کردم و اینک جماعتی عظیم از هر ملت و طایفه و قوم و زبان پیش روی خود دیدم که هیچ کس آنان را نمیتوانست شماره کند...» (۷:۹)
در دوم پطرس فصل ۳ یافت میشود. پطرس مینویسد: «قبل از هر چیز، بدانید که در ایام آخر استهزاکنندگانی ظهور خواهند کرد که پیرو امیال پلید خود خواهند بود و استهزاکنان خواهند گفت "پس چه شد وعده آمدن او؟ از زمانی که پدران ما به خواب رفتند، همه چیز همان گونه است که از بدو آفریش بود!"»
۳- و اما مهمترین پاسخ پطرس به این سؤال که "پس چرا مسیح هنوز نیامده است؟" این است: «برخلاف گمان برخی، خداوند در انجام وعدهاش تأخیر نمیورزد، بلکه با شما بردبار است، چون نمیخواهد کسی هلاک شود بلکه میخواهد همگان به توبه گرایند» (آیه ۹)
خدا فراموشکار نیست، بلکه بهواسطۀ فیض و رحمت خود میخواهد این فرصت را به مردم دنیا بدهد که توبه کنند و به کار نجاتبخش پسر او بر صلیب ایمان آورده، بههنگام بازگشت مسیح رستگار شوند و هلاک نگردند.
23در آن روزها که عیسی برای عید فِصَح در اورشلیم بود اشخاص بسیاری که معجزات او را دیدند، به نام او ایمان آوردند 24اما عیسی به آنها اعتماد نکرد، چون همه را خوب می شناخت 25و لازم نبود کسی دربارۀ انسان چیزی به او بگوید زیرا او به خوبی می دانست که در باطن انسان چیست.
20در میان کسانی که برای عبادت عید به اورشلیم آمده بودند عده ای یونانی بودند. 21آن ها نزد فیلیپُس که اهل بیتسَیدای جلیل بود آمدند و گفتند: «ای آقا، ما می خواهیم عیسی را ببینیم.» 22فیلیپُس رفت و این را به اندریاس گفت و آن وقت هر دوی آن ها رفتند و به عیسی گفتند. 23عیسی به آن ها گفت: «ساعت آن رسیده است که پسر انسان جلال یابد. 24بیقین بدانید که اگر دانۀ گندم به داخل خاک نرود و نمیرد، هیچ وقت از یک دانه بیشتر نمی شود اما اگر بمیرد دانه های بی شماری به بار می آورد. 25کسی که جان خود را دوست دارد آن را از دست می دهد و کسی که در این دنیا از جان خود بگذرد آن را تا به زندگی ابدی حفظ خواهد کرد. 26اگر کسی می خواهد مرا خدمت کند به دنبال من بیاید و هرجا من باشم خادم من نیز در آنجا با من خواهد بود و اگر کسی مرا خدمت کند پدر من او را سرافراز خواهد کرد.
31وقتی یهودا بیرون رفت عیسی گفت: «اکنون پسر انسان جلال می یابد و به وسیله او خدا نیز جلال می یابد. 32و اگر خدا به وسیله او جلال یابد خدا نیز او را جلال خواهد داد و این جلال به زودی شروع می شود. 33ای فرزندان من، زمانی کوتاه با شما هستم. آنگاه به دنبال من خواهید گشت و همانطور که به یهودیان گفتم اکنون به شما هم می گویم آن جائی که من میروم شما نمی توانید بیایید. 34به شما حکم نو می دهم: یکدیگر را دوست بدارید. همانطور که من شما را دوست داشته ام شما نیز یکدیگر را دوست بدارید. 35اگر نسبت به یکدیگر محبت داشته باشید، همه خواهند فهمید که شاگردان من هستید.»
مسیحیت بر اساس رستاخیز و بازگشت حضرت عیسی(ع)، شکل گرفت. مسیحیان از عصر رسولان، پیوسته در شوق بازگشت دوبارة آن حضرت روزگار را سپری کردهاند. بازگشت عیسی در عهد جدید بسیار اهمیت دارد و در کتابهای آن بیش از سیصد بار به این موضوع اشاره شده است.
به عقیدة مسیحیان، رستاخیز عیسی و بازگشت نهایی وی به جهان برای پایهگذاری پادشاهی خدا بر زمین، دنباله تحقّق پیشگوییهای مربوط به رنج کشیدن او بود. بر این اساس، بخشی از آرمان مسیحایی در زمان عیسی تحقّق یافت؛ ولی تحقّق کامل آن در آخرالزمان خواهد بود. جامعة مسیحی در آغاز باور داشت که حضرت عیسی(ع) به زودی با شکوه تمام بازمیگردد و به این دلیل، بیصبرانه منتظر روز پایانی بود؛ زیرا از آن حضرت نقل میشد که دربارة خود گفته است: «پسر انسان خواهد آمد، در جلال پدر خویش به اتفاق ملائکه خود، و در آن وقت هرکس را موافق اعمالش جزا خواهد داد. هر آینه به شما میگویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود میآید، ذائقة موت را نخواهند چشید
کمرهای خود را بسته، چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید و در را بکوبد، بیدرنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد
"و در آفتاب و ماه و ستارگان علاماتی خواهد بود و بر زمین، تنگی و حیرت از برای امتها روی خواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش. و دلهای مردم ضعف خواهد کرد از خوف و انتظار آن وقایعی که بر ربع مسکون ظاهر میشود، زیرا قوت آسمان متزلزل خواهد شد. و آن گاه پسر انسان را خواهند دید که بر، ابری سوار شده با قوت و جلال عظیم می آید" (انجیل لوقا، باب 21، بندهای 27 )25
با وجود اینکه در کتاب مقدس آیات بسیاری در مورد بازگشت مسیح وجود دارد، اما بسیاری از مسائل روشن نیست. هیچ آیهای در کتاب مقدس وجود ندارد که به شکلی کامل، ترتیب وقوع رخدادهای زمان آخر را ذکر کرده باشد.
در سفر مکاشفات یوحنا فصل ششم عبارت دوم، علاوه بر رجعت حضرت عیسی علیه السلام، به شخصی "تاج بر سر" و "سوار بر اسب" که بر بسیاری غالب خواهد شد، اشاره شده است.
در دین یهود، نجات بخش نهایی «ماشیح » به معنای «مسح و تدهین شده » نام دارد و به تصریح متون،از خاندان داود پیامبر است.
به اعتقاد مسیحیان، حضرت عیسی بار دیگر زنده می شود و برای نجات مردم فرود می آید. «فارقلیط » از جمله القابی است که به منجی مسیحیان داده شد و لفظا به معنی آموزگار هدایت، شفیع و هدایت کننده و تقویت دهنده بوده و تحقق بخش عدالت در جهان آینده است.
7. برکت و سعادت و پایان بیماریها:
«در آن زمان چشم نابینایان روشن شده و گوش ناشنوایان باز خواهد شد. در آن زمان فرد لنگ همانند گوزن جست و خیز کرده و زبان انسان لال ترنم خواهد کرد» (یشعیا)
«شما را از تمام ناپاکیها و پلیدی هایتان نجات می دهم، غله رابارور نموده و آن را زیاد خواهم کرد و دیگر برای شما قحطی قرار نخواهم داد» (یحزقل)8. وقوع معجزاتی عظیم تر از معجزات خروج بنی اسرائیل از مصر:
«خداوند می فرماید از این رو ایامی خواهند آمد که (به علت وقوع معجزاتی عظیم) دیگر انسانها با تعجب نخواهند گفت، زنده است خدایی که بنی اسرائیل را از مصر خارج نمود» (یرمیا)
زمان ظهور ماشیح که توسط خداوند تعیین شده است، رازی بسیار پوشیده و پنهان است. با این وجود، نشانه های بسیاری در مورد شرایط آمدن او بیان شده اند. بخشی از این شرایط اضطراب آمیز و نگران کننده هستند (تلمود گمارای سوطا49 ب).
آنها شمشیرهای خود را شکسته و به گاوآهن تبدیل خواهند کرد و نیزه های خود را به قیچی های شاخه زنی (مبدل می کنند). ملتی بر ملت دیگر شمشیر نخواهد کشید و دیگر جنگ نخواهند آموخت.
درکنار شرایط سخت و سهمگین، علائم و نشانه های مسرت بخش و امیدوار کننده نیز درباره زمان قبل از آمدن ماشیح پیش بینی شده است (گمارای سنهدرین 98 الف و زوهر جلد اول 117 الف): «پیشرفت و خوشبختی نسبتا زیاد مردم دنیا، تجدید حیات در مطالعه تورا و علوم دینی، باز شدن دروازه های عقلانی در بالا و چشمه های حکمت در پایین (که «بازشدن دروازه های عقلانی در بالا» با ظهور و پیشرفت.
تعالیم رمزی و عرفانی در تورا و کتب آسمانی، بسیار مشهود است و «باز شدن چشمه های حکمت در پایین » اشاره به پیشرفتها و اکتشافات علمی و تکنولوژی امروز است)». همچنین گفته شده است «هنگامی که ماشیح به پاخیزذ، علائم شگفت انگیز و معجزات بسیاری در دنیا به وقوع می پیوندند».
طبق آنچه در متون مذهبی یهود آمده است، موضوع ماشیح و گئولا (نجات نهایی) از جمله اهداف اولیه آفرینش جهان است. البته این اشاره ای است به موضوع ماشیح و روح او. اما از نظر فیزیکی و جسمانی، «ماشیح، انسانی است خاکی از اولاد بشر که به صورت عادی متولد شده است ». اصل و نسب او به حضرات داود و سلیمان می رسد. از دیگر نشانه های او این است که صداقت و پارسایی او از بدو تولد به بعد دائما در حال افزایش بوده و به خاطر فضیلت و اعمال شایسته خود، به عالی ترین و والاترین درجات تکامل روحانی دست خواهد یافت.
«روح خداوند بر او خواهد آمد، روح عقل و فهم، روح تدبیر و توانایی، روح دانش و ترس الهی. و او با ترس الهی الهام می گیرد، با دید چشمانش قضاوت نخواهد کرد و با شنیده گوشهایش فتوی نخواهد داد. تهیدستان را با عدالت داوری کرده و برای افتادگان زمین، با تساوی حقوق تصمیم خواهد گرفت
1. آنگاه فَریسیان و صَدّوقیان نزد عیسی آمدند تا او را بیازمایند. بدین منظور از او خواستند تا آیتی آسمانی به آنان بنمایاند.
2. در پاسخ فرمود: «هنگام غروب، میگویید ”هوا خوب خواهد بود، زیرا آسمان سرخفام است،“
3. و بامدادان میگویید ”امروز هوا بد خواهد شد، زیرا آسمان سرخ و گرفته است.“ شما نیک میدانید چگونه سیمای آسمان را تعبیر کنید، امّا از تعبیر نشانههای زمانها ناتوانید!
4. نسل شرارتپیشه و زناکار آیتی میخواهند، امّا آیتی به آنها داده نخواهد شد جز آیت یونس نبی.» پس آنها را ترک گفت و به راه خود رفت.
5. چون به آن سوی دریا رفتند، شاگردان فراموش کردند با خود نان بردارند.
6. عیسی به ایشان گفت: «آگاه باشید و از خمیرمایۀ فَریسیان و صَدّوقیان دوری کنید.»
7. پس ایشان در میان خود بحث کرده، میگفتند: «با خود نان نیاوردهایم.»
8. عیسی این را دریافت و به ایشان گفت: «ای سستایمانان، چرا دربارۀ اینکه نان ندارید با هم بحث میکنید؟
9. آیا هنوز درک نمیکنید؟ آیا به یاد ندارید آن پنج نان و پنج هزار تن و چند سبد را که برگرفتید؟
10. یا آن هفت نان و چهار هزار تن و چند زنبیل را که برگرفتید؟
11. پس چرا درک نمیکنید که با شما دربارۀ نان سخن نگفتم؟ بلکه گفتم که از خمیرمایۀ فَریسیان و صَدّوقیان دوری کنید.»
12. آنگاه درک کردند که بدیشان دربارۀ تعلیم فَریسیان و صَدّوقیان هشدار داده است، نه دربارۀ خمیرمایۀ نان.
13. چون عیسی به نواحی قیصریۀ فیلیپی رسید، از شاگردان خود پرسید: «به گفتۀ مردم، پسر انسان کیست؟»
14. آنان پاسخ دادند: «برخی میگویند یحیای تعمیددهنده است. بعضی دیگر میگویند ایلیا، و عدهای نیز میگویند اِرمیا یا یکی از پیامبران است.»
15. عیسی پرسید: «شما چه میگویید؟ به نظر شما من کیستم؟»
16. شَمعون پطرس پاسخ داد: «تویی مسیح، پسر خدای زنده!»
17. عیسی گفت: «خوشا به حال تو، ای شَمعون، پسر یونا! زیرا این حقیقت را جسم و خون بر تو آشکار نکرد، بلکه پدر من که در آسمان است.
18. من نیز میگویم که تویی پطرس، و بر این صخره، کلیسای خود را بنا میکنم و دروازههای هاویه بر آن استیلا نخواهد یافت.
19. کلیدهای پادشاهی آسمان را به تو میدهم. آنچه بر زمین ببندی، در آسمان بسته خواهد شد و آنچه بر زمین بگشایی، در آسمان گشوده خواهد شد.»
20. آنگاه شاگردان خود را منع کرد که به هیچکس نگویند او مسیح است.
21. از آن پس عیسی به آگاه ساختن شاگردان خود از این حقیقت آغاز کرد که لازم است به اورشلیم برود و در آنجا از مشایخ و سران کاهنان و علمای دین آزار بسیار ببیند و کشته شود و در روز سوّم برخیزد.
22. اما پطرس او را به کناری برد و سرزنشکنان گفت: «دور از تو، سرورم! مباد که چنین چیزی هرگز بر تو واقع شود.»
23. عیسی روی برگردانیده، به او گفت: «دور شو از من، ای شیطان! تو مانعِ راه منی، زیرا افکار تو انسانی است نه الهی.»
24. سپس رو به شاگردان کرد و فرمود: «اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند، باید خود را انکار کرده، صلیب خویش برگیرد و از پی من بیاید.
25. زیرا هر که بخواهد جان خود را نجات دهد، آن را از دست خواهد داد؛ امّا هر که بهخاطر من جان خود را از دست بدهد، آن را باز خواهد یافت.
26. انسان را چه سود که تمامی دنیا را بِبَرد، امّا جان خود را ببازد؟ انسان برای بازیافتن جان خود چه میتواند بدهد؟
27. «زیرا پسر انسان در جلال پدر خود به همراه فرشتگانش خواهد آمد و به هر کس برای اعمالش پاداش خواهد داد.
28. آمین، به شما میگویم، برخی اینجا ایستادهاند که تا پسر انسان را نبینند که در پادشاهیِ خود میآید، طعم مرگ را نخواهند چشید.»