حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

انجیل یوحنا و مطالب دیگر


1این چیزها را به شما گفتم تا لغزش نخورید. 2شما را از کنیسه ها بیرون خواهند کرد و در حقیقت زمانی می آید که هرکه شما را بکشد گمان می کند که با این کار به خدا خدمت می نماید. 3این کارها را با شما خواهند کرد، زیرا نه پدر را می شناسند و نه مرا. 4این چیزها را به شما گفتم تا وقتی زمان وقوع آن ها برسد گفتار مرا به خاطر آورید.
کار روح القدس
این چیزها را در اول به شما نگفتم زیرا خودم با شما بودم 5اما اکنون پیش کسی که مرا فرستاد می روم و هیچ یک از شما نمی پرسید: کجا می روی؟ 6ولی چون این چیزها را به شما گفتم دل های شما پُر از غم شد. 7با وجود این، این حقیقت را به شما می گویم که رفتن من برای شما بهتر است زیرا اگر من نروم پشتیبان تان پیش شما نمی آید اما اگر بروم او را نزد شما خواهم فرستاد 8و وقتی او می آید دنیا را در مورد گناه و عدالت و قضاوت متقاعد می سازد. 9گناه را نشان خواهد داد چون به من ایمان نیاوردند، 10عدالت را آشکار خواهد ساخت چون من پیش پدر می روم و دیگر مرا نخواهند دید 11و واقعیت قضاوت به آن ها ثابت می شود چون حکمران این دنیا ملامت شده است.
12چیزهای بسیاری هست که باید به شما بگویم ولی شما فعلاً طاقت شنیدن آن ها را ندارید. 13در هر حال، وقتی او که روح راستی است بیاید شما را به تمام حقیقت رهبری خواهد کرد، زیرا از خود سخن نخواهد گفت بلکه فقط دربارۀ آنچه بشنود سخن می گوید و شما را از امور آینده باخبر می سازد. 14او مرا جلال خواهد داد، زیرا حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود. 15هرچه پدر دارد از آن من است و به همین دلیل بود که گفتم: حقایقی را که از من دریافت کرده به شما اعلام خواهد نمود.
16بعد از مدتی، دیگر مرا نمی بینید ولی باز بعد از چند روز مرا خواهید دید.» 17پس بعضی از شاگردان به یکدیگر گفتند: «چرا او می گوید: بعد از مدتی دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدتی مرا خواهید دید، چون به نزد پدر می روم؟ مقصد او از این سخن چیست؟» 18سپس آن ها گفتند: «این مدتی که او دربارۀ آن سخن می گوید چیست؟ ما نمی دانیم دربارۀ چه چیز صحبت می کند.» 19عیسی فهمید که آن ها می خواهند در این باره از او چیزی بپرسند، پس به آن ها گفت: «من به شما گفتم که بعد از مدتی، دیگر مرا نخواهید دید ولی باز بعد از مدتی مرا خواهید دید. آیا بحث شما دربارۀ این است؟ 20به یقین بدانید که شما اشک خواهید ریخت و ماتم خواهید گرفت ولی جهان خوشی خواهد کرد. شما غمگین خواهید شد ولی غم شما به خوشی مبدل خواهد گشت. 21یک زن در وقت ولادت درد می کشد و از درد ناراحت است اما همین که طفل به دنیا می آید درد و ناراحتی خود را فراموش می کند به خاطر اینکه یک انسان به دنیا آمده است. 22شما هم همینطور اکنون غمگین و ناراحت هستید ولی شما را باز خواهم دید و در آن وقت شادمان خواهید شد و هیچ کس نمی تواند این خوشی را از شما بگیرد. 23در آن روز دیگر از من چیزی نخواهید پرسید. به یقین بدانید که هرچه به نام من از پدر بخواهید به شما خواهد داد. 24تا کنون چیزی به نام من نخواسته اید، بخواهید تا به دست آورید و خوشی شما کامل گردد.
25تا به حال با مَثَل و کنایه با شما سخن گفته ام ولی زمانی خواهد آمد که دیگر با مَثَل و کنایه با شما صحبت نخواهم کرد، بلکه واضح و بی پرده دربارۀ پدر با شما سخن خواهم گفت. 26وقتی آن روز برسد خواهش خود را به نام من از خدا خواهید کرد و من نمی گویم که برای شما از پدر تقاضا خواهم نمود، 27زیرا پدر خودش شما را دوست دارد چون شما مرا دوست داشته اید و قبول کرده اید که من از جانب خدا آمده ام. 28من از نزد پدر آمدم و به دنیا وارد شدم و اکنون دنیا را ترک می کنم و به سوی پدر می روم.»
29شاگردان با او گفتند: «حالا به طور واضح و بدون اشاره و کنایه سخن می گویی. 30ما اکنون مطمئن هستیم که تو همه چیز را می دانی و لازم نیست کسی چیزی از تو بپرسد و به این دلیل است که ما ایمان داریم تو از نزد خدا آمده ای.» 31عیسی جواب داد: «آیا حالا ایمان دارید؟ 32ببینید، ساعتی می آید ـ و در واقع هم اکنون شروع شده است ـ که همۀ شما پراگنده می شوید و به خانه های خود می روید و مرا تنها می گذارید. با وجود این، من تنها نیستم زیرا پدر با من است. 33این چیزها را به شما گفتم تا در من سلامتی داشته باشید. در دنیا رنج و زحمت خواهید داشت. ولی شجاع باشید، من بر دنیا پیروز شده ام.»
(همچنین در متی ۲۶: ۵۹ - ۶۶ و مرقُس ۱۴: ۵۵ - ۶۴ و لوقا ۲۲: ۶۶ - ۷۱)
19کاهن اعظم از عیسی دربارۀ شاگردان و تعالیم او سؤالاتی کرد. 20عیسی جواب داد: «من به طور آشکارا و در مقابل همه صحبت کرده ام. همیشه در کنیسه و در عبادتگاه یعنی در جایی که همۀ یهودیان جمع می شوند تعلیم داده ام و هیچ وقت در پنهانی چیزی نگفته ام. 21پس چرا از من سؤال می کنی؟ از کسانی که سخنان مرا شنیده اند بپرس. آن ها می دانند چه گفته ام.» 22وقتی عیسی این را گفت یکی از نگهبانان که در آنجا ایستاده بود به او سیلی زده گفت: «آیا این طور به کاهن اعظم جواب می دهی؟» 23عیسی به او گفت: «اگر بد گفتم با دلیل خطای مرا ثابت کن و اگر درست جواب دادم چرا مرا می زنی؟» 24سپس حناس او را دست بسته پیش قیافا کاهن اعظم فرستاد.
(همچنین در متی ۲۷: ۴۵ - ۵۶ و مرقُس ۱۵: ۳۳ - ۴۱ و لوقا ۲۳: ۴۴ - ۴۹)
28بعد از آن، وقتی عیسی دید که همه چیز انجام شده است گفت: «تشنه ام» و به این طریق پیشگویی کلام خدا تمام شد. 29خمره ای پُر از سرکه در آنجا قرار داشت. آن ها اسفنجِ را به سرکه تر کردند و آن را بر سر نی ای گذارده پیش دهان او گرفتند. 30وقتی عیسی به سرکه لب زد گفت: «تمام شد.» بعد سر بزیر افگنده 
جان سپرد.

مفهوم صعود مسیح‌

عیسی مسیح بعد از برخاستن از مردگان چهل ‌روز را با شاگردانش گذراند و بعد به آسمان صعود نمود. (لوقا ۲۴:‏۵۱ و اعمال رسولان ۱:‏۹) طبق تقویم مسیحی تاریخ این حادثه مثل روز عید قیام‌، سال به سال عوض می‌شود ولی همیشه چهل روز بعد از یکشنبۀ عید قیام است و به روز پنجشنبه می‌افتد. ده روز بعد از صعود، همانطوری که مسیح وعده داده بود، روز پنطیکاست فرا رسید و روح‌القدس نازل شد (اعمال رسولان ۲:‏۱-۴).

 عبارت «تمام شد» در کتاب مکاشفه نیز دو بار آمده است، منتهی با توجه به متن کاملاً پیداست که این تمام شدن مربوط به زمان آینده است

و اما جنبۀ دیگرِ کارِ تمام نشدۀ خدا در کتاب مکاشفه را می‌توان در قالب این آیه شاهد بود: «پس از آن نظر کردم و اینک جماعتی عظیم از هر ملت و طایفه و قوم و زبان پیش روی خود دیدم که هیچ کس آنان را نمی‌توانست شماره کند...» (۷:‏۹)

در دوم پطرس فصل ۳ یافت می‌شود. پطرس می‌نویسد: «قبل از هر چیز، بدانید که در ایام آخر استهزاکنندگانی ظهور خواهند کرد که پیرو امیال پلید خود خواهند بود و استهزاکنان خواهند گفت "پس چه شد وعده آمدن او؟ از زمانی که پدران ما به خواب رفتند، همه چیز همان گونه است که از بدو آفریش بود!"»

۳-‏‏‏‏‏‏‏‏ و اما مهمترین پاسخ پطرس به این سؤال که "پس چرا مسیح هنوز نیامده است؟" این است: «برخلاف گمان برخی، خداوند در انجام وعده‌اش تأخیر نمی‌ورزد، بلکه با شما بردبار است، چون نمی‌خواهد کسی هلاک شود بلکه می‌خواهد همگان به توبه گرایند» (آیه ۹)

خدا فراموش‌کار نیست، بلکه به‌واسطۀ فیض و رحمت خود می‌خواهد این فرصت را به مردم دنیا بدهد که توبه کنند و به کار نجات‌بخش پسر او بر صلیب ایمان آورده، به‌هنگام بازگشت مسیح رستگار شوند و هلاک نگردند.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد