حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مزمور سیزدهم

مزمور سیزدهم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید 2 .ای خد.اوند تا به کی، آیا تا ابد مرا فراموش میکنی، تا به کی روی خود را از من خواهی پوشانید 3 .تا به کی برای جان خویش تدبیر کنم و در دلم هر روزه غم باشد، تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود 4 .ای خد.اوند خدای من نظر کرده مرا مستجاب فرما، چشمان مرا روشن کن مبادا به خواب مرگ بروم 5 .مبادا دشمنم گوید بر او غالب آمدم، و مخالفانم از پریشانیم شادی نمایند 6 .و اما من به رحمت تو توکل میدارم، دل من در نجات تو شادی خواهد کرد برای خد.اوند سرود خواهم خواند، زیرا که به من احسان نموده است

مزمور دوازدهم

مزمور دوازدهم 1 .برای سالار مغنیان بر شمینیت، مزمور داوید 2 .ای خد.اوند نجات بده زیرا که مردم متقی نابود شدهاند، و امناء از میان بنیآدم نایاب گردیدهاند 3 .همه به یکدیگر دروغ میگویند، به لبهای چاپلوس و دل منافق سخن میرانند 4 .خد.اوند همة لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت، و هر زبانی را که سخنان تکبرآمیز بگوید 5 .که میگویند بزبان خویش غالب میآییم، لبهای ما با ما است، کیست که بر ما مسلط باشد 6 .خد.اوند میگوید به سبب غارت مسکینان و نالة فقیران اینک برمیخیزم، و او را در نجاتی که برای آن آه میکشد برپا خواهم داشت 7 .کلام خد.اوند کلام پاکی است، نقرة مصفای در قال زمین که هفت مرتبه پاک شده است 8 .تو ای خد.اوند ایشان را محافظت خواهی نمود، از این دوره و تا به ابد محافظت خواهی فرمود 9 .شریران بهر جانب میخرامند، وقتی که پلیدی در بنیآدم اوج میگیرد

مزمور یازدهم

مزمور یازدهم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید بر خد.اوند توکل می دارم چرا به جانم میگویید، مثل مرغ به کوه خود بگریزید 2 .زیرا اینک شریران کمان را میکشند و تیر را بزه نهادهاند، تا بر راست دلان در تاریکی بیندازند 3 .زیرا که ارکان منهدم میشوند، و مرد عادل چه کند 4 .خد.اوند در محراب قدس خود است و کرسی خد.اوند در آسمان، چشمان او مینگرد پلکهای وی بنیآدم را می آزماید 5 .خد.اوند مرد عادل را امتحان می کند، و اما از شریر و دوستدار ظلم ذات او نفرت میدارد 6 .بر شریر دامها و آتش و کبریت خواهد بارانید، و باد مسموم حصة پیاله ایشان خواهد بود 7 .زیرا خد.اوند عادل است و عدالت را دوست میدارد، و راستان روی او را خواهند دید 

مزمور دهم

مزمور دهم 1 .ای خد.اوند چرا دور ایستادهای، و خود را در وقتهای تنگی پنهان میکنی 2 .از تکبر شریران فقیر تعقیب میشود، در مشورتهایی که اندیشیدهاند گرفتار می شود 3 .زیرا که شریر به شهوات نفس خود فخر می کند، و آنکه میرباید (عمل خود را) میستاید و خد.اوند را اهانت می کند 4 .شریر در غرور خود میگوید بازخواست نخواهد کرد، همة فکرهای او اینست که خد.ایی نیست 5 .راههای او همیشه موفقاند، احکام تو برای او بلند و بعید است، همة دشمنان خود را به هیچ میشمارد 6 .در دل خود گفته است هرگزلغزش نخواهم خورد، و هرگز بدی را نخواهم دید 7 .دهان او از لعنت و مکرو ظلم پر است، زیر زبانش مشقت و گناه است 8 .در کمینهای دهات مینشیند، در جایهای مخفی بیگناه را میکشد، چشمانش برای مسکینان مراقب است 9 .در جای مخفی مثل شیر در بیشة خود کمین میکند، به جهت گرفتن مسکین کمین میکند، فقیر را به دام خود کشیده گرفتار میسازد 10 .پس کوفته و خمیده میشود، و مساکین در زیر(دست و پای) زورآور او میافتند 11 .در دل خود گفت خد.ا را فراموش کرده است، روی خود را پوشانیده و هرگز نخواهد دید 12 .ای خد.اوند قیام کن ای خد.ا دست خود را برافراز، و مسکینان را فراموش مکن 13 .چرا شریر خد.ا را اهانت کرده در دل خود میگوید، تو بازخواست نخواهی کرد

4 .البته دیدهای، زیرا که تو بر جفا و قهر (شریر) مینگری، تا به دست خود مکافات برسانی، مسکین امر خویش را به تو تسلیم کرده است، مددکار یتیمان تو هستی 15 .بازوی گناهکار را بشکن، و اما شریر را از شرارت او بازخواست کن تا (دیگر ظلم را) نیابی 16 .خد.اوند پادشاه است تا به ابد، امتهای (کافر) از زمین او هلاک خواهند شد 17 .او خد.اوند مسئلت مسکینان را اجابت کردهای، دل ایشان را استوار نمودهای و به ایشان گوش فرا میدهی 18 .تا یتیمان و کوفتهشدگان را دادرسی کنی، انسانی که از زمین است هرگزنترسانند 

مزمور نهم

مزمور نهم 1 .برای سالار مغنیان بر موت لبن مزمور داوید 2 .خد.اوند را به تمامی دل حمد خواهم گفت، جمیع عجایب تو را بیان خواهم کرد 3 .در تو شادی و وجد خواهم نمود، نام تو را ای متعال خواهم سرایید 4 .چون دشمنانم به عقب بازگردند، آنگاه لغزیده از حضور تو هلاک خواهند شد 5 .زیرا انصاف و داوری بر من کردی، (چون) داور عادل برمسند نشستهای 6 .امتها را توبیخ نمودهای و شریران را هلاک ساخته، نام ایشان را محو کردهای تا به ابد 7 .و اما دشمنان نیست شده خرابههای ابدی گردیدهاند، و شهرها را ویران ساختهای حتی ذکر آنها نابود گردید 8 .لیکن خد.اوند پابرجا است تا به ابد، و تخت خویش را برای داوری برپا داشته است 9 .و او ربع مسکون را به عدالت داوری خواهد کرد، و امتها را به راستی داد خواهد داد

0 .و خد.اوند قلعة بلند برای کوفته شدگان خواهد بود، قلعة بلند در زمانهای تنگی 11 .و آنانی که نام تو را میشناسند برتو توکل خواهند داشت، زیرا ای خد.اوند، تو طالبان خود را هرگزترک نکردهای 12 .خد.اوند را که بر صیون متجلی است بسرائید، کارهای او را در میان قومها اعلان نمایید 13 .زیرا او که انتقام گیرندة خون (بیگناهان) است ایشان را بیاد آورده، و فریاد مساکین را فراموش نکرده است 14 .ای خد.اوند بر من کرم فرموده به ظلمی که از خصمان خود میکشم نظر افکن، ای که برافرازندة من از درهای نیستی هستی 15 .تا همة تسبیحات تو را بیان کنم در دروازههای دختر صیون، در نجات تو شادی خواهم نمود 16 .امتها به چاهی که کَنده بودند خود افتادند، در دامی که نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد 17 .خد.اوند خود را شناسانیده است و داوری کرده، و شریر از کار دست خود به دام گرفتار گردیده است، هیگایون سلاه 18 .شریران به گور خواهند برگشت، و جمیع امتهای که خد.ا را فراموش میکنند 19 .زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد، امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود 20 .قیام کن خد.اوند تا انسان غالب نیاید، امتها به حضور تو داوری خواهند شد 21 .ای خد.اوند ترس را بر ایشان مستولی گردان، تا امتها بدانند که انسانند سلاه