حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مزمور هجدهم

مزمور هجدهم 1 .برای سالار مغنیان مزمور داوید بندة خد.اوند که کلام این سرود را درباره خد.اوند گفت در روزی که خد.اوند ا را از دست همة دشمنانش و از دست شائول رهایی داد 2 .پس گفت ای خد.اوند ای قوت من، تو را دوست میدارم 3 .خد.اوند صخرة من است و ملجا و نجاتدهندة من خد.ایم صخرة من است که به او پناه میبرم، سپر من و مایه نجاتم و قلعة بلند من 4 .خد.اوند را که سزاوار همه ستایشها است خواهم خواند، پس از دشمنانم رهایی خواهم یافت 5 .مرگ تار و پود من را احاطه کرده، و سیلابهای شرارت مرا ترسانیدهاند 6 .حلقههای کور دور منرا گرفتهاند، و دامهای مرگ پیش روی من در آمدهاند 7 .در تنگی خود خد.اوند را میخوانم و نزد خد.ای خویش استغاثة مینمایم، او آواز من را از هیکل خود شنود و استغاثه من به حضورش به سمع وی میرسد 8 .زمین متزلزل و مرتعش شده اساس کوهها بلرزید، و متزلزل گردید چون که خشم او افروخته شد 9 .دود از بینی کوه برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت، و آتشها از آن افروخته گردید 10 .آسمان را کمان کرده نزول فرمود، و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود 11 .بر کروبی سوار شده پرواز نمود، و بر بالهای باد طیران کرد 12 .تاریکی ر ا پردة خود و خیمة گرداگرد خویش بساخت، تاریکی آبها و ابرهای متراکم را 13 .از تابش پیش روی او ابرها میشتافتند، تگرگ و آتشهای افروخته 14 .و خد.اوند از آسمان رعد کرده (خد.اوند) متعال آواز خود را بداد، تگرگ و آتشهای افروخته را 15 .پس تیرهای خود را رها کرده ایشان را پراکنده ساخت، و برقها بینداخت و ایشان را پریشان نمود 16 .آنگاه عمقهای آب ظاهر شد، و اساس ربع مسکون مکشوف گردید، از تنبیه تو ای خد.اوند از نفخة باد بینی تو 17 .پس از آسمان فرستادهای من را خواهد گرفت، و از آبهای بسیار، بیرون خواهد کشید 18 .و من را از دشمنان زور آورم، و از خصمانم که از من تواناتر شدند، رهایی خواهد داد 19 .در روز بلا پیش رویم در آمدند، لیکن خد.اوند تکیهگاه من بود 20 .و من را به جایگاه وسیع بیرون آورد، من را نجات داد زیرا که در من رغبت میداشت 21 .خد.اوند موافق عدالتم من را جزا میدهد، و به حسب پاکی عمل دست من را به مکافات میرساند 22 .زیرا که سلوک خد.اوند را نگاه داشته، به خد.ای خویش عصیان نورزیدهام 23 .و جمیع احکام او پیش روی من بوده است، و فرائض او را از خود دور نکردهام 24 .و نزد او بیعیب بودهام، و خویشتن را از گناه خود نگاه داشتهام 25 .پس خد.اوند من را موافق عدالتم، و به حسب پاکی عمل دستم در نظر وی پاداش داده است 26 .با شخص با تقوا، احسان خواهی کرد و با مرد کامل به کمال رفتار خواهی کرد

7 .با پاکدل به روشنی رفتار خواهی کرد و با کجرو، سرسخت خواهی بود 28 .زیرا قوم مظلوم را خواهی رهانید، و چشمان متکبران را به زیر خواهی انداخت 29 .زیرا که تو چراغ من را خواهی افروخت، خد.اوند خد.ایم تاریکی من را روشن خواهد گردانید 30 .زیرا (به مدد) تو برفوجها حمله میبرم، و به کمک خد.ایم بر حصارها میجهم 31 .و اما خد.ا طریق او کامل است و کلام خد.اوند مصفا، او برای همة متوکلان خود سپر است 32 .زیرا کیست خد.ا غیر از خد.اوند، و کیست صخرة غیر از خد.ای ما 33 .خد.ایی که کمر من را به قوت بسته، و راههای من را کامل گردانیده است 34 .پایهای من را مثل گوزن ساخته، و من را به مقامهای اعلای من برپا داشته است 35 .دستهای من را برای جنگ تعلیم داده است، که کمان برنجین به بازوی من خم شد 36 .سپر نجات خود را به من دادهای، یمینت عمود من شده و مهربانی تو من را بزرگ ساخته است 37 .قدمهایم را زیر بدنم استوار نمودی، که مچ پایهای من نلغزید 38 .دشمنان خود را تعقیب نموده به ایشان خواهم رسید، و تا نابود نشوند بر نخواهم گشت 39 .ایشان را فرو خواهم کوفت که نتوانند برخاست، و زیر پاهای من خواهند افتاد 40 .زیرا کمر من را برای جنگ به قوت بستهای، و مخالفانم را زیر پایم انداختهای 41 .گردنهای دشمنانم را به من تسلیم کردهای، تا خصمان خود را نابود بسازم 42 .نزد خد.اوند فریاد برآوردند اما رهانندهای نبود، (خد.اوند) ایشان را اجابت نکرد 43 .ایشان را چون غبار پیش باد ساییدهام، مثل گلِ کوچهها ایشان را دور ریختهام. 44 .من را از منازعهای قوم برهان سر امتها ساز، قومی را که نشناخته بودم من را خدمت نماید 45 .به مجرد شنیدن من را اطاعت خواهند کرد، فرزندان غریبان (دشمنیشان را ) نزد من حاشا خواهند نمود 46 .فرزندان غریبان پژمرده میشوند، و در قلعههای خود خواهند لرزید 47 .خد.اوند زنده است و صخرة من متبارک باد، و خد.ای نجات من متعال 48 .خد.ایی که برای من انتقام میگیرد، و کافران را در برابرمن مغلوب میسازد 49 .من را از دشمنانم رهانیده بر خصمانم بلندتر کردهای، و از مرد ظالم من را خلاصی دادهای 50 .لهذا ای خد.اوند تو را در میان امتها حمد خواهم گفت، و به نام تو سرود خواهم خواند 51 .که نجات عظیمی به پادشاه خود داده و به ماشیح خویش رحمت نموده است، یعنی به داوید و ذریت او تا ابد

مزمور هفدهم

مزمور هفدهم 1 .تفیلای داوید، ای خد.اوند عدالت را بشنو و به فریاد من توجه فرما، و دعای مرا که از لب بیریا میآید گوش کن 2 .داد من از حضور تو صادر شود، بصیرت تو راستی را ببیند 3 .دل من را آزمودهای شبانگاه و از آن بازخواست کردهای، من را قال گذاشتهای و هیچ نیافته و اندیشههایی غیر از آنکه دهانم جاری شده باشد (نیافتهای) 4 .و اما در (رابطه) با کارهای آدمیان بر حسب کلامت، خود را از راههای ظالم نگاه داشتم 5 .قدمهایم به آثار تو برپا است، پس پایهایم نخواهد لغزید 6 .ای خد.ا تو را خواندهام زیرا که مرا اجابت خواهی نمود، شنوایی خود را به من فراگیرو سخن مرا بشنو 7 .رحمتهای خود را امتیاز ده، ای که متوکلان خویش را به یمین خود از مخالفان ایشان میرهانی 8 .من را مثل مردمک چشم نگاه دار، مرا زیر سایة بال خود پنهان کن 9 .ا زروی شریرانی که من را هلاک میسازند، از دشمنانم که (برای) گرفتن جانم من را احاطه میکنند 10 .دل فربة خود را بستهاند، به زبان خویش سخنان تکبرآمیز میگویند 11 .اینک قدمهای ما را احاطه کردهاند، و چشمان خود را دوختهاند تا ما را به زمین بیندازند 12 .مثَل او مثَل شیری است که در دریدن حریص باشد، و مثَل شیر ژیان که در بیشة خود در کمین است 13 .ای خد.اوند برخیز و پیش روی وی درآمده او را بینداز، و جانم را از شریر به شمشیر خود برهان 14 .از (دست) آدمیان ای خد.اوند (من را) به دست خویش (برهان)، از اهل جهان که نصیب ایشان در زندگانیست، که شکم ایشان را به ذخایر خود پر ساختة، و از اولاد سیر شده زیادی مال خود را برای اطفال خویش ترک میکنند 15 .و اما من روی تو را در عدالت خواهم دید، و چون بیدار شوم از صورت تو سیر خواهم شد 

مزمور شانزدهم

1 .میختام داوید، ای خد.ا مرا حفاظت فرما، زیرا برتو توکل میدارم

2 .خد.اوند را گفتی تو خد.اوند من هستی، نیکوئی من نیست غیر از تو 3 .و اما مقدسانی که در زمیناند و دلیران (مؤمن)، تمامی اشتیاق من به ایشان است 4 .دردهای آنانی که در پی (خد.ای)دیگر میشتابند بسیار خواهد شد، هدایای ایشان را که خونی است نخواهم ریخت، و نام ایشان را به زبانم نخواهم آورد 5 .خد.اوند نصیب قسمت و پیمانة من است، تو قرعة مرا نگاه میداری 6 .خطههای من بجایهای خوش افتاد، میراث زیبایی بمن رسیده است 7 .خد.اوند را که مرا نصیحت نمود متبارک میخوانم، شبانگاه نیز(افکار) قلبم مرا تنبیه میکنند 8 .خد.اوند را همیشه پیش روی خود میدارم، چون که به دست راست من است تردید نخواهم کرد 9 .از این رو دلم شادی میکند و جلالم به وجد میآید، جسمم نیز در اطمینان ساکن خواهد شد 10 .زیرا جانم را در عالم اموات رها نخواهی کرد و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فساد را ببیند 11 .طریق حیات را به من خواهی آموخت، به حضور تو کمال خوشی است و به یمین تو لذتها تا ابد

مزمور پانزدهم

مزمور پانزدهم 1 .مزمور داوید، ای خد.اوند کیست که در خیمة تو منزل کند، و کیست که در کوه مقدس تو ساکن گردد 2 .آنکه بیعیب سالک باشد و عدالت را به جا آورد، و در دل خویش راستگو باشد 3 .کسی که به زبان خود غیبت ننماید، و به دوست خود بدی نکند و دربارة نزدیکان خویش بدگویی را قبول ننماید 4 .که در نظر خود حقیر و خوار است، و آنانی را که از خد.اوند میترسند دوست میدارد، و قسم به ضرر خود میخورد و تغییر نمیدهد 5 .نقرة خود را به سود نمیدهد و رشوه بر بیگناه نمیگیرد، آن که این را به جا آورد، تا به ابد لغزش نخواهد خورد

مزمور چهاردهم

مزمور چهاردهم 1 .برای سالار مغنیان، مزمور داوید، احمق در دل خود میگوید که خد.ایی نیست، کارهای خود را فاسد و مکروه ساختهاند و نیکوکاری نیست 2 .خد.اوند از آسمان بر بنیآدم نظر انداخت تا ببیند، که آیا فهیم و طالب خدایی هست 3 .همه رو گردانیده با هم فاسد شدهاند، نیکوکاری نیست یکی هم نی 4 .آیا همة گناهکاران بیمعرفت هستند، که قوم من را میخورند چنانکه نان میخورند، و خد.اوند را نمیخوانند 5 .آنگاه ترس برایشان مستولی شد، زیرا خد.ا (حامی) حلقه عادلان است 6 .مسکین را از تدبیرش که خد.اوند ملجاء اوست، مأیوس میکنید 7 .کاش که نجات (بنی) اسرائیل از صیون ظاهر میشد، چون خد.اوند اسیری قوم خویش را برگرداند، یعقوب وجد خواهد نمود و (بنی) اسرائیل شادمان خواهد گردید