عیسی (عبری: ישוע،[الف] یونانی باستان: Ἰησοῦς؛[ب] حدود ۴ قبل از میلاد – ۳۰ / ۳۳ میلادی) که به عیسی مسیح و عیسی
ناصری نیز معروف است، واعظ یهودی و رهبر دینی در قرن اول میلادی بود. او شخصیت مرکزی مسیحیت، بزرگترین دین
جهان، است. غالب مسیحیان اعتقاد دارند او تجسم خدای پسر و مسیح وعده داده شده در عهد عتیق است.
عیسی در شکل کنونی (Ἰησοῦς)[پ] در زبان یونانی ریشه دارد. نام یونانی خود از ישוע (یشوع) عبری گرفتهاست. این
اسم که در اصل יהושע (یِهُشوعا، بهطور خلاصهتر یوشع) بوده در لغت به معنی «یهوه نجات میبخشد» است
عیسی (یشوع)
در روایات اناجیل، عیسی بخش بزرگی از تبلیغ خود را صرف انجام معجزات، به خصوص شفا دادن، میکند.[۱۵۷] آن معجزات
در دو دسته اصلی قرار میگیرند: معجزات درمانی و معجزات طبیعت.[۱۵۸] معجزات درمانی شامل درمان مشکلات
جسمانی، جنگیری[۱۹][۱۵۹] و زندهکردن مردگان میشود.[۱۶۰] از جمله معجزات طبیعت تبدیل آب به شراب، راه رفتن روی
آب و آرام کردن طوفان هستند که کنترل عیسی بر طبیعت را نشان میدهند. عیسی ذکر میکند که معجزاتش دارای منشأ
الهی هستند. مخالفان عیسی او را متهم کردند با کمک بعلالذباب، از امیران شیاطین، جنگیری میکند اما عیسی جواب داد
که با روح خدا یا انگشت خدا چنان میکند. او استدلال کرد شیطان به شیاطین خود اجازه نخواهد داد به فرزندان خدا یاری
برسانند زیرا باعث میشود در خاندانش جدایی افتد و ملکوتش به نابودی کشیده شود؛ به علاوه، او از مخالفانش پرسید اگر
جنگیری من با یاری بعلالذباب انجام میشود، «شاگردان شما به یاریِ چه کسی جنها را بیرون میکنند؟»[۱۶۱][۱۶۲] در باب
۱۲ متی، عیسی ذکر میکند «هر نوع گناه و کفری که انسان مرتکب شود، مورد آمرزش واقع خواهد شد، امّا کفر به روح
آمرزیده نخواهد شد. هر شخصی چیزی بر ضد پسر انسان بگوید، آمرزیده خواهد شد، امّا هر کسی که بر
ضد روحالقدس سخنی بگوید، نه در این عصر و نه در عصر آینده، آمرزیده نخواهد شد.»
در انجیل یوحنا، معجزات عیسی «آیت» توصیف شدهاند که عیسی آنها را به نمایش گذاشت تا مأموریت و الوهیت خود را
ثابت کند؛[۱۶۳][۱۶۴] اما در اناجیل همنوا، زمانی که علمای دین و فریسیان از او «آیتی» خواستند تا ادعای خود را به اثبات برساند، درخواستشان را رد کرد[۱۶۳] و جواب داد: «نسل شرارتپیشه و زناکار آیتی میخواهند! امّا آیتی به آنها داده نخواهد شد، به غیر از آیت یونس نبی. چون نظیر که یونس سه روز و سه شب در شکم ماهیِ بزرگی بود، پسر انسان نیز سه روز و سه شب در دل زمین خواهد بود.» در اناجیل همنوا مردم معمولاً با وحشت به معجزات عیسی واکنش نشان میدهند و از او میخواهند بیمارانشان را شفا دهد اما در انجیل یوحنا واکنش جمعیت همراه با اعتماد و ایمان است.[۱۶۵] یکی از مشخصههای تمام معجزات عیسی این است که او آنها را آزادانه انجام میدهد و هرگز در ازای آنها پولی درخواست نمیکند یا پولی که به او پیشنهاد میدهند را نمیپذیرد.[۱۶۶] توصیف معجزات عیسی در انجیلها در اغلب موارد با توضیح تعالیم عیسی همراه است و معجزات خود شامل عناصری از آن تعالیم هستند.[۱۶۷][۱۶۸] بسیاری از معجزهها اهمیت ایمان را میآموزند. مثلاً در شفای ده جذامی یا زنده کردن دختر یایروس، عیسی به آنها میگوید این معجزات به دلیل ایمانشان بودهاست.[۱۶۹][۱۷۰]
انجیل یوحنا از دو اتفاق دیگر قبل از هفته مقدس خبر میدهد.[۱۱۶] در العیزریه عیسی لازاروس را از مرگ برمیخیزاند. این آیت محکم[۹۳] باعث تنش با مقامات محلی میشود[۱۴۱] و آنان برای قتل عیسی توطئهچینی میکنند.[۱۱۶] بعد در موقع شام، شش روز پس از عید پسخ، مریم بیتعنیایی پاهای عیسی را «عطری گرانبها از سنبل خالص» عطرآگین کرده و با موهای خود خشک کرد.[۱۸۵] پس از این اتفاقات است که عیسی وارد اورشلیم میشود.[۱۱۶] در زمان ورود او، مردم به استقبالش آمده و تشویقش میکنند که باعث دشمنی بیشتر بزرگان شهر با عیسی میگردد.[۱۴۱] انجیل یوحنا سپس شام آخر را روایت میکند.
علمای یهود عیسی را به درگاه پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی، میبرند تا عیسی را برای اتهاماتی نظیر کفر، تحریک مردم به عدم پرداخت مالیات به روم، جادوگری و ادعایش مبنی بر «پادشاه یهود»، پسر انسان و ناجی جهان بودن، محاکمه کند.[۲۰۶] کلمه «پادشاه» در مکالمه میان پیلاطس و عیسی نقشی مرکزی دارد. در یوحنا، عیسی متذکر میشود که پادشاهی من متعلق به این دنیا نیست اما بهطور صریح هم انکار نمیکند که پادشاه یهود است.[۲۱۰][۲۱۱] در لوقا، پونتیوس پیلاطس پس از فهمیدن دربارهٔ جلیلهای بودن عیسی،[۲۱۲][۲۱۳] دستور میدهد او را نزد هیرودیس آنتیپاس ببرند زیرا هیرود حاکم جلیل بود.[۲۱۴] نزد هیرود، عیسی هیچ پاسخی به سوالات او نمیدهد. نتیجتاً، هیرود و سربازانش عیسی را مسخره کرده و با پوشاندن لباسی شاهانه به او تا چون یک پادشاه به نظر برسد، او را دوباره نزد پیلاطس میفرستند.[۲۱۵] پیلاطس بزرگان یهود را فرامیخواند و به آنها اعلام میکند «من این مرد را مجرم نیافتم.»[۲۱۴]
مطابق یکی از سنتهای عید پسح در آن دوره، پیلاطس قرار بود با خواست مردم یکی از زندانیان را آزاد کند. او از جمعیت میخواهد که یکی از بین عیسی و قاتلی به نام باراباس را انتخاب کنند.[۲۱۶] مردم تحت تأثیر ریشسفیدان، درخواست میکنند که باراباس آزاد و عیسی مصلوب شود.[۲۱۷] پیلاطس تقصیرنامهای به زبانهای عبری، لاتین و یونانی مینویسد که بر روی آن نوشته شده بود: «عیسی ناصری، پادشاه یهود» و قرار بود بر صلیب عیسی نصب شود.[۲۱۸] آنگاه عیسی را به سربازان میدهد تا او را مصلوب کنند. آنها تاجی از خار بر سر او میگذارند و به تمسخر «پادشاه یهود» میخوانندش و قبل از اینکه عیسی را برای مصلوب شدن به گلگتا ببرند، او را میزنند.
گلگتا یا جلجتا (عربی: جلجثة؛ یونانی باستان: Γολγοθᾶ[ς] Golgotha[s]; سریانی آرامی: golgolta; انگلیسی: Calvary) نام تپه ای است که رومیها در آن عیسی مسیح را به صلیب کشیدند.[۱] گلگتا در بیرون دیوارهای دفاعی اورشلیم (أسوار القدس) واقع است.[۲] نام این تپه در هر چهار انجیل آمدهاست: انجیل متی ۲۷: ۳۳، انجیل مرقس ۱۵: ۲۲، انجیل لوقا ۲۳: ۳۳ و انجیل یوحنا ۱۹: ۱۷.کلیسای مقبرهٔ مقدس نیز در این محل ساخته شدهاست.[۳] در انجیل متی و مرقس، گلگتا، محل جمجمه (یونانی باستان: Κρανίου Τόπος) ترجمه شدهاست،[۴][۵] که واژهٔ انگلیسی کالواری، از آن گرفته شدهاست
هر چهار انجیل متعارف مصلوب شدن عیسی را روایت کردهاند. بعد از محاکمهها، عیسی را درحالیکه صلیب خود را حمل میکرد به گلگتا بردند؛ مسیری که طی کردند را به صورت سنتی راه اندوه مینامند. بنا به سه انجیل همنوا، رومیان شخصی به نام شمعون قیروانی را مجبور کردند در حمل صلیب عیسی را یاری کند.[۲۲۱][۲۲۲] در لوقا، عیسی به زنانی که به دنبالش میآمدند و گریه میکردند میگوید «برای من گریه نکنید، بلکه به خاطر خود و فرزندانتان اشک بریزید.»[۲۲۳] در گلگتا، به او شرابی مخلوط با مر مکی یا حنظل دادند تا درد را احساس نکند، اما بنا به متی و مرقس، این پیشنهاد را رد کرد.
بعد از آن، سربازان عیسی را بر صلیب کشیدند و لباسهایش را غارت کردند. در بالای سر عیسی بر روی صلیب نوشته شده بود: «عیسی ناصری، پادشاه یهود.» سربازها و رهگذران او را به خاطر آن نوشته مسخره میکردند.
در متی، گور توسط نگهبانان محافظت میشود. فرشتهای از بهشت آمده و قبر را میگشایند که سبب از هوش رفتن نگهبانان از ترس میشود. عیسی بعد از اینکه مریم مجدلیه و «آن یکی مریم» از قبر بازدید کردند، بر آنها ظاهر میشود. سپس به سراغ یازده حواری باقی مانده در جلیل میرود و به آنها این وظیفه را محول میکند که همه ملل را به نام پدر، پسر، روحالقدس تعمید دهند
در لوقا، مریم مجدلیه و دیگر زنان دو فرشته را در قبر میبینند اما ۱۱ حواری حرفهای آنها را باور نمیکنند. عیسی با دو نفر از حواریونش در عمواس دیدار میکنند و چندی بعد با پطروس ملاقات. سپس، او در همان روز در اورشلیم بر حواریونش ظاهر میشود. علیرغم اینکه عیسی به صورت رمزآلودی ظاهر و بعد غیب میشود، به حواریونش اجازه میدهد به او را لمس کنند و غذایی میخورد تا به آنها ثابت کند که یک روح نیست. در اینجا نیز فرمان خود مبنی بر پخش تعالیمش در میان ملل را تکرار میکند
در یوحنا، مریم مجدلیه در ابتدا تنهاست اما بعد پطروس و «حواری که عیسی دوستش میداشت» هم به او میپیوندد تا از قبر بازدید کنند. عیسی سپس بر مریم مجدلیه و بعد بر حواریونش ظاهر میشود و به آنها نیروی بخشیدن یا نبخشیدن گناهان را اعطا میکند. در ملاقات دوم با حواریون، به توما که برخاستنش را باور نداشت، ثابت میکند که واقعی است. حواریون سپس به جلیل بازمیگردند و عیسی دوباره به ملاقاتشان میرود. آنجا در دریاچه طبریه عیسی معجزه ماهیگیری را انجام میدهد و بعد از آن از پطرس میخواهد به حواریونش خدمت کند
عروج عیسی به بهشت در باب ۲۴ لوقا و باب ۱ اعمال رسولان توصیف و در نامه به تیموتاوس بدان اشاره شدهاست. بنا به اعمال رسولان، ۴۰ روز بعد از برخاستن، در برابر نگاه حواریون به سوی آسمان رفت و در ابری ناپدید شد. بنا به باب سومِ نامه اول پطرس، «عیسی به بهشت رفت و در دستان امن خداست.»
اعمال رسولان به چند مرتبه دیده شدن عیسی بعد از عروجش اشاره میکند. در باب هفتم، استفان به بهشت نگاه و «عیسی را در دست راست خدا» مشاهده میکند.[۲۳۳] در راه دمشق، پولس بعد از دیدن «نوری خیرهکننده از گرداگرد آسمان» و صحبت با عیسی، به مسیحیت میگرود.
عیسی وعده میداد که یک شخصیت آخرالزمانی، بهنام «پسر انسان»، بهزودی با قدرت و جلال سوار بر ابرها خواهد آمد تا برگزیدهشدگان را از چهار سوی جهان گرد آورد. عیسی از خودش هم با عبارت «پسر انسان» یاد میکرد اما محققان مطمئن نیستند که این دو یکی باشند. پولس و دیگر مسیحیان اولیه معتقد بودند که «عیسای برخاسته از مرگ» همان «پسر انسان» است
مسیح خواندهشدن عیسی نشاندهنده آن است که پیروان عیسی او را به عنوان وارث داوود، که برخی از یهودیان انتظار بازگشتش را میکشیدند تا اسرائیل را نجات دهد، پذیرفته بودند.
در انجیلها روایت شده که یکی از حواریون عیسی به او خیانت کرد و تحویلش داد. به عقیده محققان زیادی این یک روایت بسیار قابل اعتماد است.[۳۰۶] عیسی به دستور پونتیوس پیلاطس، فرماندار رومی یهودیه، اعدام شد.[۳۰۳] پیلاطس به احتمال زیاد وعدههای عیسی در ربط با ملکوت الهی را تهدیدی علیه حکومت روم در منطقه یافت و برای اعدام عیسی با رهبران یهودیان همکاری کرد.[۳۰۷] کاهنان اعظم صدوقی معبد دوم احتمالاً بنا به دلایل سیاسی خواستار اعدام عیسی بودند، نه بهخاطر آموزههای دینی او.
محققان امروز اتفاق نظر دارند که عیسی یک یهودی اهل فلسطین قرن اول میلادی بود.[۳۳۰][۳۳۱] عهد جدید یونانی او را Ἰουδαῖος (یودایوس) خواندهاست که میتواند بر دین یهودیت، قومیت یهودی یا هر دو دلالت داشته باشد.[۳۳۲][۳۳۳][۳۳۴] بنا به امی جیل لوین، پاسخ دادن به سؤال دربارهٔ قومیت عیسی به شدت سخت است و پژوهشگران فقط قبول دارند «عیسی یک یهودی بود»، بدون اینکه توضیح دهند منظور از «یهودی» دقیقاً چیست
غیر از پیروان و مریدان خودش، سایر یهودیان معاصر عیسی ادعای او مبنی بر مسیح بودن را رد کردند، نظری که اکثریت یهودیان امروز نیز بر آن تأکید دارند. الهیدانان، شوراهای سراسری، اصلاحگران و دیگر مسیحیان در طول قرون مطالب زیادی در ربط با عیسی نوشتهاند. تعاریف مختلف از عیسی منجر به ظهور مذاهب مسیحی و جدایشهای مختلف شدهاست. مانویان، گنوسها، مسلمانان، دروزها، بهائیان و ادیان دیگری برای عیسی در دین خودشان جایگاه ویژهای قائل شدهاند.
عیسی شخصیت مرکزی مسیحیت است.[۳۵۳] در میان مسیحیان نظرات دربارهٔ عیسی متفاوت است اما عقایدی وجود دارند که در بین مذاهب مختلف مشترکند.[۳۵۴][۳۵۵][۳۵۶] منابع مختلف، از جمله اناجیل متعارف و رسائل عهد جدید نظیر نوشتههای یوحنایی و آثار پولس، در شکلگیری دیدگاههای مسیحی دربارهٔ عیسی تأثیرگذار بودهاند. آن نوشتهها حاوی نظرات کلیدی مسیحیان دربارهٔ عیسی هستند، شامل الوهیت عیسی، زندگی انسانی و زمینی او و اینکه وی مسیح و پسر خدا بودهاست.[۳۵۷] اگرچه در بسیاری از موارد اعتقادات مشترکی دارند، مذاهب مسیحی بر روی همه موارد متفقالقول نیستند. نتیجتاً اختلافات بزرگ و کوچک در ربط با آموزهها و باورها در مسیحیت در طول قرنها وجود داشتهاست
بیشتر مسیحیان عقیده دارند عیسی هم یک انسان بود و نیز پسر خدا.[۹۰] با وجود اینکه بحثهایی در میان الهیدانان در ربط با طبعیت ذات او وجود دارد، مسیحیان تثلیثی در کل بر آنند که عیسی کلمه، تجسم و پسر خداست؛ پس هم کاملاً الهی است و هم کاملاً انسانی. البته تثلیث در میان همه مسیحیان پذیرفته نشدهاست.[۳۶۴][۳۶۵] پس از اصلاحات پروتستانی، مسیحیانی چون میکاییل سروتوس باورهای باستانی که برای عیسی دو ذات قائل بودند را زیر سؤال بردند.[۲] کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان،[۳۶۶] یونیتارینیسم و شاهدان یهوه از جمله عقاید مسیحی هستند که تثلیث را باور ندارند.[۳۶۷]
علاوه بر شخص عیسی که در میان مسیحیان محترم است، نام او نیز جایگاه والایی در میان مسیحیان از روزهای اولیه مسیحیت داشته و دارد
یکی از پایههای یهودیت یگانگی و یکتایی مطلق خداست و پرستش یک شخص بتپرستی به حساب میآید.[۳۷۰] نتیجتاً، یهودیان الوهیت،[۳۰۸] واسطه خدا بودن یا بخشی از تثلیث بودن عیسی یا هر مسیح یهودی دیگری را رد میکنند.[۳۷۱] بنا به یهودیت عیسی، مسیح نبود؛ آنها میگویند که او هیچکدام از پیشگوییهای مسیح در تنخ را برآورده نکرد و خصوصیات شخصی مسیح را هم نداشته.[۳۷۲] یهودیان استدلال میکنند که وعده ساخت معبد سوم را به سرانجام نرساند، یهودیان را در اسرائیل گرد هم نیاورد، صلح را در جهان برقرار نکرد و همه جهان را تحت خدای اسرائیل متحد نکرد
در اسلام، عیسی بن مریم یکی از پیامبران مهم[۳۸۲][۳۸۳] خدا (الله) در نظر گرفته میشود که انجیل بر او نازل شد و برای اثبات نبوتش معجزاتی را به نمایش میگذاشت.[۳۸۴][۳۸۵][۳۸۶] عیسی همچنین عنوان مسیح دارد ولی از دیدگاه اسلامی این به معنی خداگونه بودن او نیست. اسلام مصلوب شدن و سپس برخاستن او از مرگ را انکار و بر این نظر است که او جسماً به آسمان عروج کردهاست
در مانویت، مانند سنتهای قدیمیتر گنوسی، میان شخصیت زمینی عیسی و شخصیت آسمانی او تمایز قائل شدهاست. یکی عیسی ناصری، یک مرد زمینی است و دیگری یک ناجی آسمانی. این تمایز احتمالاً مسبوق به سابقه بوده، زیرا مانی مدتی را نزد فرقه یهودی-مسیحی الخسائیه سپری کرده بود
در مسیحیت گنوسی (که امروزه تقریباً منقرض شدهاست)[۴۰۸] عقیده بر این است عیسی از ملک الهی فرستاده شد و دانش نهانی (گنوسیس) لازم برای رستگاری را با خود آورد. بیشتر گنوسیها معتقد بودند که عیسی انسانی است که هنگام تعمید خود روح «مسیح» به او وارد شد. این روح هنگام مصلوبشدن بدن عیسی را ترک کرد، اما زمانی که از مرگ برخاست دوباره به او پیوست. علیرغم این، برخی از گنوسیها معتقد بودند که عیسی تن جسمانی نداشت و تنها به نظر میرسید که دارد.[۴۰۹] در دین دروز، عیسی یکی از پیامبران مهم خدا محسوب میشود
در حکمت الهی که بسیاری از تعالیم عصر نو از آن ریشه گرفتهاست،[۴۱۴] عیسی با عنوان «استاد عیسی» خطاب میشود و عقیده بر آن است که او یک مصلح معنوی بود و بعد از حلول در بدنهای متعدد، سرانجام در تن عیسی حلول کرد.
ویرانی کامل اورشلیم در سال ۷۰ میلادی بعد از محاصره شهر توسط رومیان، باعث شده بقای آثار باستانی مربوط به یهودیه در قرن اول را بسیار غیرمحتمل کرده و از تاریخ اورشلیم در اواخر قرن اول و قرن دوم تقریباً هیچ نمانده
کاتولیک قرن شانزدهم، با کنایه به ازدیاد اشیاء منسوب به عیسی و بناهایی که ادعا شده از چوب صلیبی که برای مصلوبکردن او استفاده شد ساخته شدهاند، اشاره کردهاست.[۴۴۰] نیز بیش از ۳۰ میخ امروزه در اروپا وجود دارد که مسیحیان مقدس میدانندشان زیرا اعتقاد دارند که از آنها برای تصلیب عیسی استفاده شدهاست؛ حال آنکه محققان معتقدند عیسی تنها با ۳ یا ۴ میخ مصلوب شد.[۴۴۱] از برخی از این اشیاء زائرانی هم دارند. از بقایای ادعا شده تاج خار که زوار معدودی دارد گرفته، تا کفن تورین که زائران میلیونی، از جمله دو پاپ (ژان پل دوم و بندیکت شانزدهم) دارند
در این نوع اعدام، مجرم را به وسیله طناب و سه میخ بزرگ در دستها و پاها (دو میخ در مچ دو دست و یک میخ برای رو هر دو پا) به صلیبهایی با ارتفاع عمومی ۵-۶ متر از سطح زمین میبستند. سپس صلیب را بر پا کرده در زمین محکم مینمودند. قربانی سپس در همان حال رها میشد و در نهایت به خاطر خونریزی شدید، گرسنگی و تشنگی، حمله پرندگان و سایر عوامل جان میسپرد. سپس مأموران اعدام، ساق پاهای جسد را با وسایلی میشکستند و آن را از صلیب جدا کرده پایین میآوردند. جسد در نهایت به دست خانواده یا مأموران دولتی به خاک سپرده میشد.
در سال ۲۰۰۶ میلادی متیو مسلن و پیرز میچل با بررسی بیش از ۴۰ مقاله در این باره نظریههایی از جمله پارگی قلبی تا آمبولی ریه را برشمردهاند.[۱۴] در سال ۱۸۴۷ برپایهگذارش انجیل یوحنا ۱۹:۳۴ در بیرون آمدن خون و آب پس از آنکه پهلوی عیسی با نیزه سوراخ شده، پزشکی به نام ویلیام استرود نظریه پارگی قلبی را دلیل مرگ عیسی دانست
بندیکت شانزدهم معتقد است که فقط روحانیون و اعضای ارشد معبد یهودیان در اورشلیم و گروه کوچکی از هواداران آنها در اصل مسئول مصلوب شدن عیسی مسیح بوده اند و منظور یوحنا از "یهودیان" قاعدتا "اشراف معبد" بوده است چون پیامبر مسیحیان خود را پادشاه یهودیان می نامیده و به همین اعتبار، برخی قواعد فقهی یهود را لغو کرده است.
(مرقس ۱۴: ۱-۲؛ لوقا ۲۲: ۱-۲)
۱ و چون عیسی همه این سخنان را به اتمام رسانید، به شاگردان خود گفت: ۲ «میدانید که بعد از دو روز عید فصح است که پسـر انسان تسلیم کرده میشود تا مصلوب گردد.» ۳ آنگاه رؤسای کَهَنِه و کاتبان و مشایخ قوم در دیوانخانه رئیس کهَنه که قیافا نام داشت جمع شده، ۴ شورا نمودند تا عیسی را به حیله گرفتار ساخته، به قتل رسانند. ۵ اما گفتند: «نه در وقت عید مبادا آشوبی در قوم بر پا شود.»
(مرقس ۱۵: ۱۶-۲۰)
۲۷ آنگاه سپاهیان والی، عیسی را به دیوانخانه برده، تمامی فوج را گرد وی فراهم آوردند. ۲۸ و او را عریان ساخته، لباس قرمزی بدو پوشانیدند، ۲۹ و تاجی از خار بافته، بر سرش گذاردند و نی بدست راست او دادند و پیش وی زانو زده، استهزا کنان او را میگفتند: «سلام ای پادشاه یهود!» ۳۰ و آب دهان بر وی افکنده، نی را گرفته بر سرش میزدند. ۳۱ و بعد از آنکه او را استهزا کرده بودند، آن لباس را از وی کنده، جامه خودش را پوشانیدند و او را بجهت مصلوب نمودن بیرون بردند.
(مرقس ۱۵: ۳۳-۴۱؛ لوقا ۲۳: ۴۴-۴۹؛ یوحنا ۱۹: ۲۸-۳۷)
۴۵ و از ساعت ششم تا ساعت نهم، تاریکی تمام زمین را فرو گرفت.
عیسی باز به آواز بلند صیحه زده، روح را تسلیم نمود. ۵۱ که ناگاه پرده هیکل از سر تا پا دو پاره شد و زمین متزلزل و سنگها شکافته گردید، ۵۲ و قبرها گشاده شد و بسیاری از بدنهای مقدسین که آرامیده بودند برخاستند، ۵۳ و بعد از برخاستن وی، از قبور برآمده، به شهر مقدس رفتند و بر بسیاری ظاهر شدند. ۵۴ اما یوزباشی و رفقایش که عیسی را نگاهبانی میکردند، چون زلزله و این وقایع را دیدند، بی نهایت ترسان شده، گفتند: «فیالواقع این شخص پسر خدا بود.» ۵۵ و در آنجا زنان بسیاری که از جلیل در عقب عیسی آمده بودند تا او را خدمت کنند، از دور نظاره میکردند، ۵۶ که از آن جمله، مریم مجْدَلیه بود و مریم مادر یعقوب و یوشاء و مادر پسران زِبِدی.
محافظین بر سر قبر
۶۲ و در فردای آن روز که بعد از روز تهیه بود، رؤسای کهنه و فریسیان نزد پیلاطس جمع شده، ۶۳ گفتند: «ای آقا ما را یاد است که آن گمراه کننده وقتی که زنده بود گفت: «بعد از سه روز بر میخیزم.» ۶۴ پس بفرما قبر را تا سه روز نگاهبانی کنند مبادا شاگردانش در شب آمده، او را بدزدند و به مردم گویند که از مردگان برخاسته است و گمراهی آخر، از اوّل بدتر شود.» ۶۵ پیلاطس بدیشان فرمود: «شما کشیکچیان دارید. بروید چنانکه دانید، محافظت کنید.» ۶۶ پس رفتند و سنگ را مختوم ساخته، قبر را با کشیکچیان محافظت نمودند.
(مرقس ۱۶: ۱-۸؛ لوقا ۲۴: ۱-۱۲؛ یوحنا ۲۰: ۱-۹)
۱ و بعد از سَبَّت، هنگام فجر روز اوّل هفته، مریم مجْدَلیه و مریم دیگر بجهت دیدن قبر آمدند. ۲ که ناگاه زلزلهای عظیم حادث شد از آنرو که فرشته خداوند از آسمان نزول کرده، آمد و سنگ را از در قبر غلطانیده، بر آن بنشست. ۳ و صورت او مثل برق و لباسش چون برف سفید بود. ۴ و از ترس او کشیکچیان به لرزه درآمده، مثل مرده گردیدند. ۵ اما فرشته به زنان متوجه شده، گفت: «شما ترسان مباشید! میدانم که عیسای مصلوب را میطلبید. ۶ در اینجا نیست زیرا چنانکه گفته بود برخاسته است. بیایید جایی که خداوند خفته بود ملاحظه کنید، ۷ و به زودی رفته شاگردانش را خبر دهید که از مردگان برخاسته است. اینک پیش از شما به جلیل میرود. در آنجا او را خواهید دید. اینک شما را گفتم.»
معجزات عیسی-یوحنا«عیسی کارهای بسیار دیگری هم انجام داد که اگر جزئیات آنها به تفصیل نوشته شود گمان میکنم تمام دنیا هم گنجایش کتابهایی را که نوشته میشد نمیداشت.» هنریک فن در لوس این معجزات را به چهار رده تقسیم میکند: شفاهاً، جنگیری، زنده کردن مردگان و کنترل بر طبیعت.