حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-1

بنام آنکه  خالق  همه هستی و آفرینشها هست

---------------

مقدمه بر آن میرود که ارزشهای هر متونی یا کتابی جمله کتاب ادیان و کتب مختلف بر پایه خوانش دقیق و مطالعه عمیق و با تفکر صورت میگیرد.

و ارزش هر کتابی با حفظ ارزشگذاری بر اصول و خواندن با تفکر و تعقل امکان پذیر هست.

حال انچه هست با دقت ارائه گردد یا با ارزیابی پس ارزیابی خود پایه مطالعه و ارائه هست.

در هر کتابی که بتواند به انسان بیفزاند و دانشش را افزایش دهد نشر علم و ارزش آن بر رهنمود یافتن و کسب دانش بیشتر خواهد بود.

چه با مطالعه بر کتب میتوان با ارزیابی و نظر شخصی همراه شد تا آن نظر شخصی با مطابقات و تفکر دیگران اشتراک یابد.

حال توکل بر خدا اولویت هست.زیرا این توکل بر انسانها همیشه دنبال حق و حقیقت رهنمود قلبی آنهاست.

چه بر زبور خوانش شود چه بر انجیل یا چه بر قرآن یا بر تورات که هنوز بر تورات خوانش نکرده و نمیتوانم مطابقات دهم بر نظراتم.

اما با خوانش قرآن و انجیل و زبور و انجیل ها که کتاب مقدس نام دارند به مسائلی رسیده ام.

ابتدا مسئله فرق تسلسل و رجعت در دو دین اسلام و مسیحیت به پردازش مسئله رجعت با نگاه دین مسیحیت و اسلام خواهم پرداخت و بعد در قسمت هایی دیگر به منجی در ادیان خواهم پرداخت.

در انجیل حضرت عیسی مسیح (ع) به حواریونش  که از او میپرسند ایا دوباره متولد میشویم میگوید اری اری .توضیح تکمیلی اینکه بنده با مطالعه در ذهنیت میگویم حال دقیق برابری دقیق جملات را نمیدهم اما اینگونه که میگوید اری اری دوباره متولد میشوید.خب فرق این اسم با اسم در اسلام فرقی دارد مثل تولد دوباره و رجعت.رجعت در اسلام.و اینگونه دریافت من تولد دوباره که فرق آن با تسلسل فرقی عمیق هست زیرا تسلسل تولد در جسمی غیر خود و پیشینه خود هست.یعنی زندگی دوباره با فرقی با عنوان غیر زندگی قبل و حیات قبل و شخصیت جدید.اما تولد دوباره یعنی همان جسمانیت.همان پیشینه.همان مشخصات فیزیکی حالا ممکن با تغییرات  محیطی و تولد دوباره همراه باشد.یعنی نژاد  مثال اروپایی یا اسیایی یا مثلان نژاد سیاه یا سفید یا زرد پوست و محل تولد و اینها تغییر کند.که این بر اساس خالق همه هستی خدا ارزیابی میشود و خداوند حکمت دان بی نهایت عظیم و مهربان چه صلاح بداند.اما گفته نشده در کلام عیسی آیا همگانی هست یا مختص افرادی اما در اسلام نظر بر رجعت  بر اساس  افراد شریر و افراد خوب تقسیم بندی شده.آیا بازه زمانی این بازگشت چقدر هست .ولی مشخصات اگر ظاهری یکسان باشد و حتی مو و حتی نشانه ها.خود شخص به آن میرسد.یا بر اساسی نگرش عمیق به آن میرسد.خب مشخصات ظاهری.حتی کلامی.حتی  صورت.مشخصه های رفتاری.حتی نگاه.حتی اندیشه.فرق ماهیتی در اسم و فامیل و نمودار زندگی جدید اما با آن مشخصه ها.با همان وابستگی ها به زندگی اول یا نوعی از مسائلی که بستگی به شخصیت تولد یافته یا رجعت کننده دارد.که آیا میرسد.که اگرم نرسد بسته به آمدن در عصری که علم و تکنولوژی پیشرفت کرده باشد دیگران گاهن میرسند یا گاهن مطابقات صورت میگیرد.اما بازه این تولد در 2 یا تعداد آن را خدا میداند.اما اگر بر 2 فرض شود.دو زندگی با علایق به محیط قبل و جدید همراه هست.حتی زبان بدن.که باز خود مبحث جای کار دارد.یا مشخصه ها.و خب مطابقت هایی شده و درست بوده.بازه زمانی تولد 1-2 اگر فرض کنیم زمان آیا 100 -1000 یا بیشتر باشد.اگر بر فرض رجعت در اسلام گفته شود که همگانی نیست و مختص زمان خاصی از روی متون هست.و مختص افرادی خوب یا بد در زمانی.و اسامی بکار رفته.از بزرگان و بدهای شرور که باید بازگردند.این مسئلش با مسئله باز همان مفهوم تولد دوباره که عیسی گفت فرق  لغوی میتواند داشته باشد تولد دوباره و در اسلام رجعت.معنی بازگشت.که اگر بر پایه اسلام بتوان مطابقت داد.دوبار بنحوی میتوان آن را گفت.که همانگونه هم عیسی مسیح هم بازگشت خودش را گفته بود و امام حسین (ع) و شخصیت هایی که مستقیمان خود نگفته اند.اما در کلام  حضرت عیسی و امام حسین گفته شده.پس بازگشت دوباره عیسی میشود دومین بار.و بازگشت امام حسین میشود دومین بار.و شخصیت های دیگر.پس تولد دوباره هست اما بازه یادآوری شخصیت به زندگی گذشته و دوران موت و آن زندگی جهان دیگر شاید یاد آید و شاید یاد آورده نشود.مگر بر  واسطه رویایی یا چیزی.چون اصولن زندگی آن جهان فراموشی هست از اسرار خدا.مگر آنهایی که بازگو میکنند هنوز در زندگی نباتی بودند و ریسمان مرگ جدا از روح و جسم اتفاق کامل نیفتاده.و خب پیرامون حیات نباتی و چیزهایی که دیدنو گفتن.و حالا چرخه حیات کامل قطع نشده بوده.و چیزهایی گفتن.که مورد ارزیابی آن افرادن.و پذیرش آن هم باز بر حسب تشخیص هست.گاهی حرفهایی میزنند که انسان واقعن تکان میخورد.انگار حس خاصی را انتقال میدن.پس تشخیص دادن صحبت ها بدبینی نیست بلکه انتقال حس به دیگران بر اساس سیگنال های انسانی هست.زیرا حس انسانها قوی هست گاهن در حیوانات هم هست.منتها در انسانها به واسطه تفکر در اشرف مخلوقات بالاتر  بر اساس کمالات و یا اصلان حس ها هست که تشخیص را به دایره تفکر میفرستند و تمیز داده میشود یا رد.خب درباره رجعت یا بازگشت حضرت عیسی حرفهایی خواهم گفت بر اساس مطالعات انجیل و متون.و درباره منجیان ادیان.زیرا دانای کل خداست که تمام رازها را میداند و اسرار را.اما مطالعه و توکل و نشر علم خوبست.اینکه چقدر درست هست آن تمیز دادن تفکرات و مطالعات افراد و اشتراک آن در  تطابق هست زیرا  نشاندن حرف به قطعیت  که من درست میگویم نوعی خودخواهی هست اما گفتن اینکه نظر شخصی منست نوعی اشتراک هست.که خوشایند افراد با منطق و مطالعه و تفکر هست.وارائه هست و ارزیابی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد