حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان
حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حافظ

چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
 
به نوک خامه رقم کرده‌ای سلام مرا
که کارخانه دوران مباد بی رقمت
 
نگویم از من بی‌دل به سهو کردی یاد
که در حساب خرد نیست سهو بر قلمت
 
مرا ذلیل مگردان به شکر این نعمت
که داشت دولت سرمد عزیز و محترمت
 
بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
که گر سرم برود برندارم از قدمت
 
ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
 
روان تشنه ما را به جرعه‌ای دریاب
چو می‌دهند زلال خضر ز جام جمت
 
همیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت

آیاتی از قرآن کریم

سوره ی آل عمران

چون فرشتگان مریم را گفتند که خدا تو را به کلمه ای که نامش مسیح ابن مریم است بشارت میدهد که در دنیا و آخرت ابرومند و از مقربان درگاه خداست.

--------------

بقره

یهود بر این دعویند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست و نصاری بر این دعوی که یهود را در صورتی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند

-----------------

آل عمران

و آن گاه فرشتگان گفتند ای مریم همانا خداوند ترا برگزیده و پاکیزه گردانید و بر زنان جهانیان برتری بخشید.

---------------

آل عمران

همانا مثل خلقت عیسی در خارق العاده بودن به امر خدا مثل آدم ابولبشر است

-------------

بقره

و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح القدس نیرو بخشیدیم

---------------

آل عمران

من از طرف خدا معجزی آورده ام و آن معجزه این است که از گل مجسمه مرغی ساخته و بر آن نفس قدسی بدمم تا به امر خدا مرغی گردد


آیاتی از قرآن کریم

سوره ی انعام

و اوست خدا در همه آسمانها و زمین که از نهان و آشکار و کلی و جزئی امور شما با خبر است و بدانچه میکنید اگاه است.

----------

سوره ی مائده

و یاد کن آن گاه که خدا به عیسی بن مریم گفت آیا تو مردم را گفتی که من و مادرم را دو خدای دیگر سوای خدای عالم اختیار کنید؟عیسی گفت خدایا تو از شبه و مثل و شریک منزهی هرگز مرا نرسد که چنین سخن به ناحق گویم چنانچه من این گفته بودمی تو میدانستی که تو از سرائر من آگاهی و من از سرتو آگاه نیستم همانا تویی که به همه اسرار غیب جهانیان کاملا آگاهی.

--------------

سوره ی بقره

هرگز یهودیان و نصاری از تو راضی و خشنود نخواهند شد مگر آن که پیروی از ایین آنها کنی

---------------

سوره ی مائده

کسانی را که خدا بر انها لعن و غضب کرده و آنان را به بوزینه و خوک مسخ نمود مانند کفار یهود که با حرمت حکم روز شنبه مخالفت خدا کردند و مسخ به بوزینه شدند  امت عیسی که پس از نزول مائده آسمانی و مشاهده اعجاز مسیح باز کافر شدند و مسخ به خوک گردیدند

---------------



آیاتی از قرآن کریم

سوره ی مریم

و هم در حق پدر و مادر خود بسیار نیکی کرد و هرگز به احدی ستم نکرد و معصیت خدا را مرتکب نگردید.

------------

سوره ی آل عمران

به یاد آر وقتی که خداوند فرمود ای عیسی همانا من روح تو را قبض نموده و بر آسمان قرب خود بالا برم و تو را پاک و منزه از معاشرت و آلایش کافران گردانم و پیروان ترا بر کافران تا روز قیامت برتری دهم پس آن گاه بازگشت شما به سوی من خواهد بود که به حق حکم کنم در انچه بر سر آن با یکدیگر به خلاف و نزاع بر می خاستید.

--------------

سوره ی اعراف

پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد آن گاه  به خلقت عرش پرداخت روز را به پرده شب در پوشاند که با شتاب در پی آن  پوید و خورشید و ماه و ستارگان را به اوامر او مسخر گردید ای بندگان اگاه باشید که ملک آفرینش خاص خداست و حکم نافذ فرمان اوست که منزه و بلند مرتبه و آفریننده عالمیان است.

روح القدس شناسی و حضرت عیسی مسیح (ع)شناسی

بر اساس آیه دوم و سوم فصل اول کتاب پیدایش، روح خدا (روح القدس) بهمراه خدای پدر و کلام زنده خدا (عیسی مسیح) در زمان پیدایش هستی حضور داشته‌اند و هر سه یک ذات هستند و لذا روح‌القُدُس به همین ترتیب شخصیت سوم تثلیث و خدا است. مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود واحد است، اما در عین حال، همواره در عین ذات واحد، در سه شخصیت وجود دارد که هر سه کاملاً خدا هستند.

در نمادشناسی مسیحیت دو نماد از عهد جدید روح‌القدس در ارتباطند: یکی کبوتر سفید[۴] (بر اساس روایت نزول روح‌القدس به شکل کبوتر در زمان غسل تعمیدی مسیح در رود اردن) و دیگری «زبانه‌های آتش» (بر اساس روایت نزول روح‌القدس بر حواریون مسیح در عید پنجاهه به شکل زبانه‌های آتش)

روح‌القُدُس یا جان پاک در نظر بیشتر مذاهب مسیحی سومین شخص تثلیث است و خدای سه‌گانه شامل خدای پدر، خدای پسر و روح‌القدس می‌شود و هرکدام به خودی خود خدا هستند. در عهد جدید از روح‌القدس با عنوان‌های روح مسیح، روح حقیقت، فارقلیط و روح‌القدس یاد شده‌است؛[۲][۳] همچنین با توجه به ارتباط تاریخی مسیحیت با یهودیت، در عهد عتیق از عباراتی همانند روخ قدش (روح‌القدس)، روخ الوهیم (روح خدا)، روخ یهوه (روح یهوه) و روخ حکما (روح حکمت) یاد شده‌است.[۴][۵]

بر اساس آیه دوم و سوم فصل اول کتاب پیدایش، روح خدا (روح القدس) به همراه خدای پدر و کلام زنده خدا (عیسی مسیح) در زمان پیدایش هستی حضور داشته‌اند و هر سه یک ذات هستند و لذا روح‌القدس به همین ترتیب شخصیت سوم تثلیث و خدا است. مسیحیان ایمان دارند که خدا در ذات خود واحد و یگانه است، اما در عین حال، همواره در عین ذات واحد، در سه شخصیت وجود دارد و که هر سه کاملاً خدا هستند.

در ادبیات مسیحی روح‌القدس، اقنوم سوم از اقنوم‌های سه‌گانه (پدر، پسر و روح‌القدس) است.[۲۴] در کتاب مقدس حیات به او نسبت داده شده است.[۲۵] بر اساس کتاب مقدس، مؤمنان در هنگام توبه روح‌القدس را در می‌یابند و او آنها را از آلودگی‌های گناه پاک می‌کند.[۲۶] البته متکلمان مسیحی درباره الوهیت روح‌القدس اختلاف‌نظر دارند. بعضی از آنان شخصیت الهی روح‌القدس را انکار کرده و او را فرشته می‌دانند.[۲۷] اما برخی دیگر بر این باورند که روح‌القدس موجود مستقلی نیست بلکه تجلی خداوند است و به الوهیتش معتقدند

القا حکم الهی به اهل‌بیت(ع): بر پایه روایات، اهل‌بیت بر اساس حکم خدا، داود نبی و چیزی که روح‌القدس بر قلبشان القا می‌کند، قضاوت می‌کنند

مؤید و کمک‌کننده پیامبران و اولیای الهی: در آیاتی از قرآن که سخن از تأیید عیسی مسیح به وسیله روح القدس به میان آمده، بنابر نظر مفسران تأیید به معنای تقویت و کمک است.[۱۷] برخی نیز در اینجا انجیل را مصداق روح‌القدس دانسته‎اند.

روح الارواح: در برخی از آثار عرفا، از روح‌القدس به عنوان روح‌الارواح یاد شده که مخلوق خدا نیست بلکه وجهی از وجوه خدا است که روح مخلوقات به آن قائم است

از دیگر نامهای روح القدس، روح الله و روح مسیح است.

در کتاب مقدس آمده است: "روح خدا سطح آب ها را فرو گرفت". همچنین روح القدس، خالق حیات هم هست. زمانی که خدا آدم را آفرید روح القدس بود که در او نفس حیات را دمید

و روح القدس همچنان مخلوقات خدا را حیات می بخشد

وظائف روح القدس نسبت به عیسی:

  1. عیسی به وسیله روح القدس در رحم مریم قرار گفت.[۴۶]
  2. به وسیله قدرت روح معجزه کرد.[۴۷]
  3. به وسیله روح القدس بر ایمان داران آشکار می گردد.[۴۸]
  4. توسط روح القدس از مردگان برخاست
  5. از ظاهر برخى آیات و روایات چنین استفاده مى‌شود که روح‌القدس، یک شخص است؛ همان‌طور که حضرت جبرئیل، یک شخص از فرشتگان است
  6. در میان انسان‌ها نیز حضرت عیسى علیه السلام، چنان سرشار از روح‌القدس شده که روح‌اللّه نامیده شده است.
  7. حضرت عیسى علیه السلام، از نظر ماهیت، انسان است، امّا درعین‌حال، روح قدسى دارد که مى‌تواند با آن، مرده را زنده کند. حضرت جبرئیل هم از نظر ماهیت، یک فرشته است؛ امّا حامل روح الهى براى پیامبران است و روح الهى را بر قلب پیامبران نازل مى‌کند 
  8. در تفسیر دوم روح به عنـوان دم (نَفَـس) مطـرح میشود: مفهوم روح همواره بیانگر حیات است. خـدا به هنگام آفریدن آدم در بینی او دم حیات دمیـد و در نتیجه [مجسمه] آدم تبدیل به موجودی زنده شد. 
  9. فرشته از آسمان به مریم، مادر عیسی که در عقد یوسف بود پیام داد: «روح القدس بر تو نازل خواهد شد و قدرت خدا بر تو سایه خواهد افکند؛ از این رو آن نوزاد مقدس بوده و فرزند خدا خوانده خواهد شد»(۳) «و آن گاه مریم قبل از ازدواج با یوسف بوسیله روح القدس آبستن شد»(۴) و «زمانی که عیسی مسیح تقریبا سی ساله شد به دست یحیای تعمیددهنده، غسل تعمید یافت»(۵) و «در همان لحظه که عیسی از آب بیرون می‏آمد، آسمان باز شد و یحیا، روح خدا را دید که به شکل کبوتری پایین آمده و بر عیسی قرار گرفت. آن‏گاه ندایی از آسمان در رسید: که این است پسر حبیب من، که از او خشنودم»
  10. به این صورت مسیحیت معتقد شد که خدا یکی است و در عین یکی بودن از سه چیز تشکیل شده است: به نامهای پدر، پسر و روح القدس
  11. یعنی خدای واحد، خود را در سه شخصیت ـ پدر، پسر و روح القدس ـ آشکار کرد.
  12. پس در نگاه مسیحیت، حضرت عیسی مسیح، از نسل داوود است از جهت جسد و بدن؛ آن گاه نیروی روح القدس در وی حلول کرد و او را فرزند خدا واله متجسد نمود.
  13. کته‏ای دیگر که در بحث تثلیث مطرح است، کیفیت ارتباط این سه چیز است. این که با وجود یکی بودن آیا هر یک وجود مستقلی از دیگری دارند و یا این که مجموعه این سه، یک امر واحد را تشکیل می‏دهند؛ و یا سه چیز جلوه‏ای از یک امر هستند؟ آنچه از عهد جدید بر می‏آید این است که خدای پدر(۱۲) در آسمان است و خدای پسر در زمین(۱۳) و روح القدس به عنوان نیروی فعال
  14. ضمن آن که خدای پدر، بزرگتر از پسر بوده(۱۶) و عیسی مسیح پسر و نخستین مخلوق او است،(۱۷) با این حال، عیسی مسیح صورت خدای نادیده است، نخست زاده تمام آفریدگان؛ زیرا در او همه چیز آفریده شده است.(۱۸)
  15. نکته سوم در مسأله تثلیث، علت حلول خداوند در عیسی است؛ که چرا چنین امری تحقق یافته است؟ مسیحیت معتقد است با توجه به گناهی که حضرت آدم مرتکب شد تمام بشر آلوده به گناه شدند یعنی: این گناه آنقدر شدید بود که تمام نسل بشر را آلوده کرد و برای نجات بشر از این گناه چاره‏ای نبود جز آن که خدا، خود به صورت انسان در آید تا بدین وسیله توسط مردم کشته شود و به همین دلیل روح‏القدس، به صورت کبوتر بر عسیی مسیح نازل شد و در وی حلول کرد؛ عیسی توسط مردم کشته شد و برای همین ـ با «فدا» شدن عیسی مسیح ـ تمام مردم از گناه نجات پیدا کردند، مشروط بر آن که به عیسی مسیح ایمان بیاورند. بنابراین مهمترین عامل تثلیث را در مسأله فدا می‏توان جستجو نمود.
  16.  پولس ـ رجعت عیسی را به نحو دیگری تفسیر کرد و اظهار داشت عیسی مسیح موجودی است آسمانی که طبیعت و ذاتیت الوهی دارد؛ ولی خود تنازل فرموده و صورت و پیکر انسانی را قبول کرده است.»
  17. عناوین حکمت، کلمه و پسر که در کتاب مقدس آمده‏اند، در ارتباط با شرح حال عیسی به روایت اناجیل، تفسیر شده‏اند. عهد جدید مسیح را در حکم انسان متولد شده از زن نشان می‏دهد که همچون دیگر کودکان زندگی کرد و بزرگ شد، در روستاها و شهرک‏های منطقه جلیل مردم را تعلیم داد و معجزه آورد، در اورشلیم به صلیب کشیده شد، و سه روز بعد از مردن، زندگیِ دوباره یافت. این وصف، همیشه بخشی از اندیشه و تجربه مسیحیت بوده است. از این رو، وقتی مسیحیان عباراتی چون «حکمت خدا» یا «کلمه خدا» را به کار می‏بردند، یا می‏گفتند که در مسیح «کمال خدا به طور کامل سکنا گزید» به شخصی اشاره داشتند که علاوه بر واقعی و تاریخی بودن، موجودی الهی نیز هست؛ موجودی که در مصاحبتی نزدیک با خدا می‏زیست. اطلاعاتی که آنان در باره حکمت یا کلمه خدا داشتند، نه‏تنها از طریق کتاب مقدس بلکه همچنین توسط زندگی مسیح، یعنی آنچه در تاریخ رخ‏داد، بر آنها روشن گردید. 
  18. عبارت را این چنین معنا کرد: در نتیجه ظهور خدا در مسیح، ما «تماشاگرانِ» «ژرفای خدا» می‏شویم.
    بدین‏ترتیب، موجه است که هیلاری بگوید به‏وسیله برخاستن مسیح از قبر، حواریان چیزهایی در مورد خدا یاد گرفتند که قبل از «طرح نجات» روشن نبود. او آنچه را که در گفت‏وگوهای مسیحیت آغازین در مورد تثلیث، پنهان بود آشکار می‏سازد و استدلالی را که در تفکر مسیحیت آغازین در مورد خدا وجود داشت، بیان می‏کند. از امور تعیین‏کننده در مسأله خودْ آشکارسازی خدا، برخاستن مسیح از مردگان بود که در زندگی او رخ داد و رسالت او را تأیید و تکمیل کرد. ارتباط منحصر به فرد مسیح با خدا از طریق این رستاخیز آشکار می‏شد. به قول پولس قدیس، «با برخاستن از میان مردگان بی تردید معلوم شد که [مسیح]، از جهت روح قدّوسیّت،(1) پسر خداست» (رومیان 1:3).
  19. روح القــدس در کتــاب مقــدس ، همچــون پــدر و پــر از توجــه ویــژه ای برخــوردار نیسـت. بـا ایـن وجـود کتـاب مقـدس بـه مـا مـی گویـد کـه روح القـدس در لحظـات خطیـری در طـول تاریـخ الهـی حضـور داشـته اسـت. در ابتـدا ، در خلقـت ایـن جهـان توسـط خـدا، روح القـدس فعالیـت مـی کـرد امـا بیشـر در نهانـگاه. او در الهـام بخشـیدن بـه انبیـاء خـدا فعـال بـود و از ایـن رو نقشـی کلیـدی در نوشـته شـدن کالم خـدا داشـت. او همچنیـن در لقـاح عیسـی مسـیح در بطـن مریـم نقـش داشـت.
  20. عیســی بــا مقایســه کارهــای روح القــدس بــا کار بــاد، روح القــدس را دســت نیافتنــی توصیـف مـی کنـد. حـرکات بـاد چیـزی مرمـوز در بـر دارد. پیـش بینـی دقیـق مکانـی کـه بـاد از آن مـی آیـد و جایـی کـه بـه آن مـی رود، دشـوار اسـت. آیـا کسـی وجـود دارد کـه گاهـی اوقـات از آمـدن ناگهانـی بـاد رسدر گـم نشـده باشـد؟ بــا ایــن وجــود آگاهــی مــی یابیــم کــه بــه نوعــی خــود را بــا حــرکات و الگوهــای بــاد آشــنا کنیــم. بــه روشــی مشــابه، روح القــدس نیــز در هــر کجــا کــه بخواهــد فعــال اســت. هیـچ کـس منـی توانـد آن را کنـرل کنـد. بـا ایـن وجـود مـی توانیـم بفهمیـم کـه او در کجـا در حـال فعالیـت مـی باشـد. روح القـدس درسـت ماننـد بـاد نامرئـی اسـت امـا مـی توانـد قدرمتندتریــن عامــل باشــد. مــا مطمئنــاً میتوانیــم حضــور بــاد را احســاس کنیــم و اغلــب تاثیـرات آن را ببینیـم، حتـی بـا اینکـه منـی توانیـم خـود بـاد را ببینیـم. بـاد از نسـیمی مالیـم تـا توفانـی مرگبـار مـی توانـد نیـروی بسـیار قدرمتنـدی باشـد. هنگامـی کـه روح القـدس بـه بـاد تشـبیه شـده باشـد، فعالیتـش بـا ایـده زندگـی بخشـیدن بـه مـردگان مرتبـط شـده اسـت. ایـن موضـوع، قـدرت را بـه باالتریـن حـد آن نشـان مـی دهـد، چیـزی کـه تنهـا خـدا قـادر بـه انجـام آن مـی باشـد. ُ ّـو ِ و عظمـت خـدا و ُ چگونگـی تحقـق ایـن امـر بـه صـورت رمـز و راز باقـی مـی مانـد. عل کارهـای وی از طریـق روح القـدس، در پنـدار محـدود مـا منـی گنجـد ، چـه بسـا امـور دنیـوی و مقـدس کـه فراتـر از فهـم مـا هسـتند. ایـن بدیـن معنـی منـی باشـد کـه منـی توانیـم کارهـای روح القـدس را بفهمیـم. امـا بایـد خــدا را میســتاید و مــا را بعنــوان مخلوقــی محــدود تشــخیص مــی دهــد و نیــاز مــا را بــه ُ اذعـان کنیـم کـه ح ِسـن برخـورد در مقابـل ارسار الهـی، فروتنـی مـی باشـد. تواضـع، عظمـت مکاشـفه الهـی مـی دانـد.
  21. نخسـتین کار اصلـی خـدا بـر ایـن سـیاره، خلقـت آن بـود. کتـاب مقـدس بـه وضـوح بـه خـدا )پیدایـش بـاب ۱ آیـه ۱ )و عیسـی مسـیح )کولسـیان بـاب ۱ آیـات ۱۶ و ۱۷ )بـه عنـوان خالـق آسـان و زمیـن و هـر آنچـه کـه بواقـع در آن بـه وجـود آمـد )یوحنـا بـاب ۱ آیـات ۱ تـا ۳ )اشـاره مـی کنـد. بـا ایـن وجـود، کتـاب مقـدس حضـور روح القـدس را نیـز در کار خلقـت یـادآوری مـی کنـد.
  22. داسـتان خلقـت در پیدایـش بـاب ۱ آیـه۲ بـه حضـور روح خـدا در خلقـت اشـاره مـی کنـد. ایـوب بـاب ۲۶ آیـه ۱۳ و بـاب ۳۳ آیـه ۴ ،مزامیـر بـاب ۱۰۴ آیـات ۲۹ و ۳۰ و مزامیـر بـاب ۳۳ آیـه ۶ ،نقـش فعـال روح القـدس را در خلقـت ماوراءطبیعـی زمیـن تصدیـق مـی کننـد. در حالی کـه کتـاب مقـدس بـه وضـوح از فعـال بـودن خـدای پـدر و پـر الهـیاش، عیسـی مسـیح در خلقـت جهـان یـاد مـی کنـد )اشـعیا بـاب ۶۴ آیـه ۸ ، کولسـیان بـاب ۱ آیـات ۱۶ و ۱۷ را ببینید(، روح القـدس نیـز اگـر چـه بیشـر بطورنامحسـوس، لیکـن در آنجـا حضـور دارد. او بـه عنـوان عامـل محـوری در داسـتان خلقـت ظاهـر منـی شـود. در عـوض، او در فضـا
  23.  »معلـق« اسـت و از طریـق حرکـت خـود در پیدایـش زندگـی بـر روی ایـن زمیـن حضـور دارد. واژه عـری بـرای »حرکـت کـردن بـر روی چیـزی« یـا »حرکـت کـردن« بـر روی سـطح زمیـن کـه در پیدایـش بـاب ۱ آیـه ۲ بـکار بـرده شـده اسـت، هـان واژه ای اسـت کـه در تثنیـه بـاب ۳۲ آیـه ۱۱ اسـتفاده شـده اسـت، جایـی کـه خـدا بـا عقابـی کـه بـر بـاالی النـه جوجـه هایـش حرکـت میکنـد و معلـق اسـت مقایسـه شـده اسـت. روح القـدس بـه صـورت نزدیکـی در خلقـت زندگـی بـر روی ایـن زمیـن دخالـت داشـت و درسـت ماننـد یـک عقـاب نسـبت بـه فرزندانـش، از مخلوقـات تـازه آفریـده شـده مراقبـت مـی کنـد. مزامیـر بـاب ۱۰۴ آیـه ۳۰ ابـراز میـدارد کـه عمـل خلقـت تنهـا از طریـق کار روح القـدس امـکان پذیـر بـود و اینکـه او در طـول ایـن فراینـد، نقـش فعالـی ایفـا منـود.
  24.     بر اساس‌ تعلیم‌ صریح‌ کتاب‌مقدس‌، روح‌القدس‌ از شخصیت‌ واقعی برخوردار است‌ یعنی دارای درک‌ و فکر و اراده‌ میباشد. او سخن‌ میگوید و ایمانداران‌ را تعلیم‌ میدهد. او هدایت‌ میکند و شهادت‌ میدهد. مسیح‌ گفت‌ که‌ روح‌القدس‌ او را جلال‌ میدهد. او باعث‌ میشود که‌ انسان‌ متوجه‌ گناهان‌ خود شود. این‌ ویژگیها را نمیتوان‌ به‌ یک‌ نیروی مجهول‌ و فاقد شخصیت‌ نسبت‌ داد، بلکه‌ فقط‌ متعلق‌ به‌ یک‌ شخص‌ هستند. ذیلاً به‌ ذکر چند مورد از کتابمقدس‌ اکتفا میکنیم‌ که‌ مشخص‌ میکند که‌ روح‌القدس‌ دارای شخصیت‌ میباشد. 
  25.  روح‌القدس‌ سخن‌ میگوید و گفته‌ او به‌منزله‌ گفته‌ خداست‌ (ر.ش‌. عبرانیان‌ 10:16 و 17).
  26.  روح‌القدس‌ صاحب‌ احساس‌ است‌. انسان‌ با گناهان‌ و خطاهای خود، میتواند باعث‌ رنجش‌ او گردد (ر.ش‌. افسسیان‌ 4:30).
  27.       در مزمور 104 آیه‌ 30 در مورد نقش‌ روح‌القدس‌ در عالم‌ هستی میفرماید: «چون‌ روح‌ خود را میفرستی آفریده‌ میشوند و روح‌ زمین‌ را تازه‌ میگردانی.» به‌ این‌ ترتیب‌، روح‌ خدا موجب‌ حیات‌ و تازگی جهان‌ و موجودات‌ است‌.
  28. مسیحیان فقط به یک خدای واحد و یکتا اعتقاد دارند و تمام قسمتهای کتاب مقدس بر این حقیقت شهادت می‌‌دهند. در حدود سه هزار و پانصد سال قبل، موسی پیامبر از طرف خدا به بنی‌اسرائیل فرمود: “ای اسرائیل بشنو یهوه خدای ما یهوه واحد است” (عهد عتیق، تثنیه ٤:٦)، و این قسمتی از دعای روزانه یهودیان بود. همچنین در عهد جدید می‌‌خوانیم که یکی از علمای دین یهود از عیسی پرسید: “کدام حکم شریعت، مهمترین همه است؟ عیسی به او فرمود، مهمترین حکم این است، بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما، خداوند یکتاست” (انجیل مرقس ٢٨:١٢ و ٢٩).
  29. کتاب مقدس به جویندگان حقیقت نشان می‌دهد که فقط یک خدا وجود دارد. در بخش دیگری از انجیل مقدس می‌‌خوانیم: “زیرا تنها یک خدا هست و بین خدا و آدمیان نیز تنها یک واسطه وجود دارد، یعنی آن انسان که مسیح عیسی است، او که با دادن جان خود، بهای رهایی جمله آدمیان را پرداخت. بر این حقیقت در زمان مناسب شهادت داده شد،” (اول تیموتاوس ٥:٢ و٦).
  30. علت بوجود آمدن این سوء‌تفاهم که مسیحیان به سه خدا اعتقاد دارند، درک نکردن معنای لفظ “تثلیث” از سوی غیر‌‌مسیحیان است. در مسیحیت، تثلیث مربوط به تعداد خدایان نمی‌‌‌‌شود، بلکه بیان کننده ذات و طبیعت خدای یکتا است. بطور کلی ذات خدا، جزو اسراری است که فهمیدن آن برای هر کس چندان آسان نیست. درک ذات خدا، باید با هدایت روح خدا انجام بگیرد، وگرنه با استدلالهای انسانی و دید دنیوی نمی‌‌توان به این راز مهم پی‌‌‌‌برد. امور الهی را بایستی با ایمان به خدای حقیقی و اتکاء بر مکاشفات الهی درک کرد، پس صرفاً به این دلیل که درک تثلیث مشکل است، نمی‌توان واقعیت تثلیث را انکار نمود. در گذشته اگر شخصی ادعا می‌‌کرد که امکان دارد انسانها از هزاران کیلومتر فاصله، از طریق وسیله‌ای با یکدیگر ارتباط ایجاد کنند، او را غیر‌‌منطقی می‌‌خواندند. چون این موضوع خارج از حدود تجربیات انسانی بود، بسیاری آنرا نشدنی فرض می‌‌کردند. تا اینکه دانشمندان ایجاد ارتباط از فاصله دور را به طریق‌های مختلف عملی ساختند و امروزه یکی از ضروریات زندگی ما شده است. به قول ادیسون مخترع معروف، ما هنوز قسمت بسیار کوچکی از دانستنی‌ها را هم نمی‌دانیم! در‌واقع، آنچه خدا آفریده، پر از اسرار شگفت‌انگیز است. اگر یک اتم، که آن را کوچکترین ذره ماده می‌دانند، از لحاظ علمی اینقدر پیچیده باشد، پس درباره ذات و طبیعت خدای بسیار عظیمی که آفریننده اتم و تمام عالم هستی است چه باید گفت؟ خوشبختانه کتاب مقدس، ذات خدا را برای ما آشکار نموده است.

    1. عیسی مسیح خودش بارها وعده داده است که بر می گردد و این موضوع یکی از باورهای حیاتی مسیحیت است.
    2. در اندیشه مسیحیّت، یکی از حوادث مهم آخرالزّمان، رجعت عیسی مسیح7 است. از اخبار مسیحیان اولیه برمی‏آید که بی‏صبرانه در انتظار بازگشت مسیح بودند و رجعت او را ناظر به این دنیا می‏دانستند. در کتاب تحقیقی در دین مسیح آمده است پولس اصطلاح «پاروزی» را که در یونانی به معنای حضور و ظهور است، برای بازگشت عیسی مطرح کرد و آن را با حکومت خدا توأم ساخت. دعای روزانه‏ای که مسیحیان اولیّه اجرا می‏کردند به این جمله ختم می‏شد که «ماراناتا»، یعنی سرور بیا
    3. حقیقتِ انسان بودن عیسی، به اندازۀ حقیقتِ الوهیت او مهم است. یوحنای رسول، قاطعانه می‌گوید هر کِه‌تجسم یافتن عیسی را انکار کند، از روحِ ضد مسیح است (اول یوحنا ۴:‏۲؛ دوم یوحنا ۷). انسان بودن عیسی، به این صورت آشکار شد که او به شکل یک نوزاد، از مادری زمینی‌زاده شد (لوقا ۲:‏۷؛ غلاطیان ۴:۴). او خسته شد (یوحنا ۴:‏۶)، تشنه (یوحنا ۱۹:‏۲۸)، و گرسنه گردید (متی ۴:‏۲)؛ و احساسات و عواطف یک انسان را به طور کامل تجربه نمود؛ متعجب گشت (متی ۸:‏۱۰)؛ گریست و اندوهگین شد (یوحنا ۱۱:‏۳۵). او مانند ما در این دنیا زندگی کرد.
    4. واقعیتی که عیسی واقعاً و کاملاً انسان بود، با این حقیقت روشن می‌شود که او مانند انسانها، پیکر جسمانی داشت (لوقا ۲۴:‏۳۹)، مانند انسانها فکر و ذهن داشت (لوقا ۲:‏۵۲)؛ و مانند انسانها جان و روان داشت (متی ۲۶:‏۳۸). انسان بودنِ عیسی به این معنا نبود که او فقط شبیه به انسانها باشد؛ یا فقط جنبه‌هایی از آنچه را که برای انسان بودن لازم و حیاتی است، دارا باشد، بلکه او از هر نظر، کاملاً انسان بود.
    5. اینکه مسیح پس از صعودش به آسمان نیز در پیکر انسانی باقی ماند، با این واقعیت تأیید می‌گردد که وقتی‌ دوباره بازگردد، در جسم انسانی می‌آید. او به شکل فیزیکی‌بازمی‌گردد. رسالۀ فیلیپیان ۳:‏۲۱
    6. ذات انسانی‌مسیح بالا برده شد؛ و در ذات الهی جذب گردید عیسی ترکیبی از ویژگیهای الهی و انسانی بود؛ و این دو ذات، کمی تغییر یافته بودند تا ذات جدیدی را تشکیل دهند.ولی‌اگر مسیح دو ذات دارد، آیا این بدین معناست که او دو نفر است؟ خیر؛ این‌طور نیست. مسیح یک نفر است؛ و تنها یک مسیح وجود دارد. کلیسا در طی تاریخ، این حقیقت را بدین‌گونه بیان کرده است: مسیح دو ذات است که تا ابد، در یک شخص متحد هستند.کتاب‌مقدس در مقابل، به روشنی تعلیم می‌دهد که هرچند عیسی دارای دو ذات است، اما یک نفر است. به بیانی دیگر، منظور این است که دو عیسی مسیح وجود ندارد. با وجود این حقیقت که او ذاتی دوگانه دارد، ولی دو مسیح نیست، بلکه یک شخص است. اگرچه این دو ذات، مجزا باقی می‌مانند، اما به گونه‌ای متحد هستند که مسیح یک شخص می‌باشد.همان‌گونه که پیش از این مشاهده نمودیم، این واقعیت که مسیح دارای دو ذات است، به این معنا می‌باشد که چیزهایی که در مورد ذات بشری او صادق است، در مورد ذات الهی‌اش صدق نمی‌کند. به همین نسبت، چیزهای که در خصوص ذات الهی‌اش صادق بوده، در مورد ذات انسانی‌اش صدق نمی‌کند. برای نمونه، ذات انسانیِ مسیح گرسنه شد، در حالی که‌ذاتِ الهی او هرگز نمی‌توانست گرسنه شود. در نتیجه، زمانی که مسیح در این دنیا گرسنه گشت، این ذات انسانیِ او بود که گرسنه شد، نه ذات الهی‌اش.
    7. ولی‌واقعیتی که در اینجا می‌خواهیم به درک آن برسیم، این است که به برکتِ‌اتحاد این دو ذات در یک شخص، مسیح قادر بود همۀ آن ویژگیهایی را داشته باشد که فقط مختص به یکی از این دو ذات بوده است. به عبارت دیگر، مسیح کارهایی را انجام داد که فقط یک ذات، قادر به انجام آنها می‌بود. همچنین، کل شخصیت مسیح، کارهایی را انجام داد که فقط مختص به یک ذات بوده، و از ذاتِ دیگر برنمی‌آمد. به بیان ساده‌تر، این بدان معناست که اگر کاری وجود داشته باشد که تنها یکی‌از دو ذات مسیح قادر به انجامش باشد، باز مسیح می‌تواند بگوید که من آن را به انجام رساندم
    8. آیات فراوانی وجود داشته که حاکی از این حقیقتند. برای نمونه، عیسی در انجیل یوحنا ۸:‏۵۸ می‌فرماید: « . . . پیش از آنکه ابراهیم باشد، من هستم.» باید توجه داشت که پیش از ابراهیم، ذات انسانی مسیح وجود نداشته، بلکه این ذات الهی او بود که پیش از ابراهیم، و از ازل وجود داشته است. ولی‌از آنجا که مسیح یک نفر است، می‌توانست بگوید که پیش از اینکه ابراهیم باشد، او بوده است.
    9. نمونه‌ای دیگر، مرگ مسیح است. خدا نمی‌تواند بمیرد. وقتی از مرگ مسیح سخن می‌گوییم، هرگز نباید آن را مرگ خدا نام ببریم. انسانها می‌میرند؛ و ذات انسانی عیسی هم مرد. بنابراین، هرچند ذات الهی عیسی نمرد، اما به سبب اتحاد دو ذات در شخص مسیح، باز هم می‌توانیم بگوییم که شخص مسیح، مرگ را تجربه کرد؛ چرا که در شخص مسیح، دو ذات متحد بودند. از این‌رو، گُرودِم می‌گوید: «ذات الهی عیسی، به خاطر اتحاد با ذات انسانی‌اش، به گونه‌ای حس مردن را تجربه نمود. شخص مسیح مرگ را تجربه کرد
    10. آیا تا به حال به این فکر کرده‌اید که عیسی با وجود اینکه دانای مطلق بود (یوحنا ۲۱:‏۱۷)، چطور می‌توانست بگوید که از روز و ساعت بازگشتش بی‌خبر است (متی ۲۴:‏۳۶)؟ اگر عیسی خداست، چرا از روز بازگشتِ خود اطلاع نداشت؟ اگر درک کنیم که مسیح یک شخص با دو ذات است، این سوال برطرف خواهد شد. پاسخ این است که عیسی در ذات انسانی‌اش، از همه‌چیز خبر نداشت. از این‌رو، در ذات انسانی‌اش، واقعاً از روز و ساعت بازگشت خود اطلاعی نداشت؛ اما‌در ذات الهی‌اش، بر همه‌چیز واقف بود؛ و در آن ذات الهی، می‌دانست که چه موقع بازخواهد گشت.
    11. چون عیسی انسان است، او نیز همان چیزهایی را تجربه کرده که ما تجربه می‌کنیم. چون او انسان است، می‌تواند صمیمانه‌تر با ما همذات‌پنداری کند. چون او انسان است، می‌تواند هنگامی که دیگر قوتی در ما نمانده، در مقام کاهن اعظم به یاری ما بشتابد و با ما همدردی نماید. چون او انسان است، می‌توانیم به او همبسته باشیم
    12. مسیح همة ایمانداران با تولد تازه را در واقعه ای بنام ربوده شدن از روی زمین بر می دارد (1 تسالونیکیان 4 : 13-18، 1 قرنتیان 15 : 51-54). در حضور تخت داوری مسیح، این ایمانداران برای اعمال خوب و خدمت وفادارانه در زندگی زمینیشان پاداش می گیرند و یا بعلت عدم خدمت و اطاعت پاداش را از دست می دهند، اما زندگی ابدیشان را از دست نمی دهند (1 قرنتیان 3 : 11-15، 2 قرنتیان 5 : 10).